رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با انگیزش پیشرفت

آدمی موجودی شگفت انگیز است می تواند رویدادها را ادراک کند، به قضاوت های پیچیده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل کند و نقشه ها را عملی سازد این ماشین پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلف به کار افتد؟ مثلا نقشه جنگ را طرح کند یا به اکتشافات فضایی پردازد انسان دیگر را تحقیر کند یا بیماری را نوازش کند و بالاخره خواهان محبوبیت، برتری جویییا د
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 98 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 82
بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با انگیزش پیشرفت

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با انگیزش پیشرفت

مقدمه

آدمی موجودی شگفت انگیز است. می تواند رویدادها را ادراک کند، به قضاوت های پیچیده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل کند و نقشه ها را عملی سازد. این ماشین پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلف به کار افتد؟ مثلا" نقشه جنگ را طرح کند یا به اکتشافات فضایی پردازد انسان دیگر را تحقیر کند یا بیماری را نوازش کند و بالاخره خواهان محبوبیت، برتری جویییا دوستی باشد. اینکه آدمی استعدادهای خود را صرف چه هدفهایی خواهد کرد منوط به انگیزش او است، یعنی به نوعی امیال، آرزوها، خواسته ها، نیازها، هوسها، گرسنگی ها، عشقها، تفریحها و ترسهای او بستگی دارد. (براهنی، 1366 )

یکی از هدفهای روان شناسی به عنوان یک علم، تبیین رفتار است. از این رو هر موضوعی که در این مورد به ما کمک کند باید مورد توجه قرار گیرد. تبیین رفتار یعنی اینکه چرا رفتار اتفاق می افتد. روانشناسی انگیزش بخشی از پاسخ به این چرا را ارائه می دهد. چرا یک موش به جستجوی غذا می پردازد؟ چرا یک دانشجوی دانشکده سخت تلاش می کند تا مهندس شود؟ در حالی که آن دیگری یا کمتر کار می کند یا کاری انجام نمی دهد؟ جواب سؤال اول این است که موش گرسنه است، لکن پاسخ سؤال دوم چندان روشن نیست زیرا انگیزش هر دانشجو به عوامل متعدد بستگی دارد. (شکرکن ، 1373)

هدف روانشناسی انگیزش، یافتن علل رفتارهای ساده و پیچیده است. در حقیقت علم انگیزش در جستجوی علت همه رفتارها است و در نتیجه روانسناسی را در تبیین رفتار یاری می دهد.

در طول قرنها عده زیادی از متفکران اجتماعی و فلاسفه پیرامون طبیعت انسان به بحث پرداخته اند و در این بین مطالب نظری خاصی پیرامون انگیزش بیان داشته اند. مثلا" در قرن یازدهم توماس هابز فیلسوف انگلیسی معتقد بود که انسان ذاتا" خودخواه، مخرب و سفاک است و نتیجه گرفت انسانها برای جلوگیری از هرج و مرج باید خود تسلیم قدرت سلطان خودکامه بنمایند.

بعد از هابز، جان لاک انگلیسی که از طرفداران حکومت پارلمانی بود ادعا کرد که انسان ذاتا" صلح جو، پاک طینت و سرشار از حس همکاری است. (به نقل از غفوری ، 1376)

قبل از اینکه به بیان نظریه های انگیزش بپردازیم لازم است که ابتدا تعاریفی از انگیزش عنوان گردد.

تعریف انگیزش :

گیج وبرلاینر انگیزش را به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده رفتار انسان تعریف کرده اند. آنها انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبه کرده اند در این مقایسه انگیزش به عنوان نیرو و جهت دهنده تلقی می شود. (طهوریان و همکاران ، 1374)

اتکنیسون و همکاران انگیزش را به عنوان عامل نیرو و جهت دهنده رفتار تلقی می کنند. (براهنی ، 1371)

اکثر روانسناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشد و به آن جهت می دهد یک جاندار انگیخته در مقایسه با یک جاندار ناانگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالیت درگیر می شود. انگیزش علاوه بر نیرو بخشیدن به جاندار معموالا" به رفتار جهت می دهد بدین صورت که مثلا" شخص گرسنه برای جستجوی غذا و خوردن آن برانگیخته می شود.

بولز مفهوم انگیزش را مفهومی بحث انگیز می داند چرا که بعضی از روانشناسان احساس می کنند که فقط جنبه های نیرویابی رفتار را باید به حساب انگیزش گذاشت و مکانیزم های دیگر(یادگیری و شناخت) مسئول جهت دادن به رفتار هستند. از طرف دیگر بعضی روانشناسان مفهوم انگیزش را غیر قابل استفاده می دانند. ( شکرکن ، 1373)

نظریه های متعددی در مورد انگیرش بیان شده است که در اینجا اهم آنها را به ترتیب تاریخی توضیح می دهیم.

نظریه شناخت گرایی : اصطلاح انگیزش تا آغاز قرن بیستم بکار نمی رفت. طی صدها سال عقیده فیلسوفان بر این بود که آدمی موجودی هوشمند است که آزادانه اهداف خود را انتخاب می کند و درباره راه و رسم زندگی خود تصمیم می گیرد. عقل بود آنچه را که آدمی می بایست انجام دهد مشخص می ساخت. انسان آزاد و صاحب اختیار بود و خوب و بد و انتخاب بستگی به آموزش وهوش او داشت. فرض بر این بود که اگر کسی بداند کدام انتخاب خوب است خود به خود آن را برمی گزیند. چنین تصویری از وجود آدمی فردگرایی نامیده می شود. (باقری ، 1373)

در این نظریه مفهوم اراده نقش محکمی دارد و اراده را مثل تفکر و احساس یکی از نیروهای ذهن می دانستند و معتقد بودند چون انسان قادر به کنترل اراده خویش است پس باید مسئول اعمال خود باشد، نه تحت نیروهای خارج از خود باشد بلکه برعکس برای تحقق بخشیدن به خواسته های خود می تواند جهان را دگرگون کند. (براهنی ، 1366)

اما بتدریج مفهوم اراده مورد اعتراض واقع شد. گاهی اوقات آدمی از انگیزه هایی که اساس رفتار او هستند اطلاع ندارد به همین جهت نیز انگیزه ها را باید چیزی جدا از فرایندهای شناخت و تفکر دانست.

اکثر روانشناسان معتقدند که گرچه نظریه ای شناختی تحلیل ارزنده ای از فرایند تصمیم گیری بدست داده اما متغییرهای انگیزشی را از نظر دور داشته است.

با این حال اکثر روانشناسان در تبیین انگیزش به نظریه شناختی سخت معتقد هستند از جمله جورج کلی مفهوم انگیزش را به کلی بی فایده می داند به نظر وی رفتار چیزی نیست که محتاج به انگیخته شدن باشد. بلکه رفتار دائما" فعال است ومساله اصلی، انتخاب رفتار بخصوص از میان رفتارهای ممکن است. ( گردون ، 1996 )

از متفکران قرون وسطی سنت توماس اکواینیس و از متفکران اخیر دکارت، هابز، اسپنیوزا از طرفداران این نظریه بودند.

نظریه لذت گرایی : همراه با بحث های فلسفی درباره خود و اراده آدمی، این نظریه نیز به میان آمد که آدمی موجودی است در جستجوی لذت و دوری از درد. این نظریه توسط توماس هابز در قرن هفدهم عنوان گردید کوششی است برای تبیین علت رفتار و نیاید آن را با مکتب اخلاقی لذت گرایی اشتباه گرفت. روانشناسان نظریه لذت گرایی را مردود دانسته اند. آنان از این لحاظ لذت گرایی را قبول ندارند که این نظریه بر معرفت خصوصی شخص از تجارب خویش متکی است. ما درباره احساس لذت درونی که به شخص دیگری دست داده است چه می دانیم؟ باید گفت که آنچه به کام یکی شهد است برای دیگری زهر می نماید. از طرف دیگر چون لذت گرایی به بحث تسلطی می انجامد مردود شناخته شده است. با وجود آن اخیرا" روانشناسانی از قبیل پل. ت. یانگ و دیویدس مک کلند نظریه لذت گرایی پیچیده ای را به میان کشیده اند با این تفاوت که مبنای کار این دانشمندان گزارش کار خصوصی افراد درباره لذت و درد نیست بلکه گرایش و گریز را به طور عینی اندازه گیری می کنند این روانشناسان نظریه لذت گرایی آزمایش را پرورش می دهند. (Borich , Tombary ، 1995)

مک کلند در نظریه لذت گرایی خود مدل برانگیختگی عاطفی را پیش کشیده است منظور او این است که پاره ای از محرکهای محیطی به صورت فطری لذت یا درد را برمی انگیزند و در جانداران تمایلی به گرایش یا گریز از این محرکها به عنوان هدف وجود دارد. میزان هیجان لذت بخشی یا دردناکی که به جاندار دست می دهد تابع سطح انطباق قبلی اوست. مثلا" در شرایط عادی صدای بلند آدم را ناراحت می کند ولی پس از چند ساعت توقف در فرودگاه هواپیماهای جت، سروصدا و کوچکترین ناراحتی را ایجاد نمی کند. اگر شدت محرک از سطح انطباق جاندار کمی بالاتر یا پایین تر برود احساس لذت دست می دهد ولی اگر به نحو بارزی تغییر کند موجب ناراحتی می شود. (براهنی ، 1366)

مک کلند انگیزش را مشتمل بر انتظارات آموخته شده ای در مورد هدفها می دادند، انتظار اینکه هدف بخصوص واکنش هیجانی مطبوع یا نامطبوعی ایجاد خواهد کرد. جاندار در گذشته هدفهایی را که مطبوع یافته به دنبال آنها می رود و از نزدیک شدن به هدفهایی که در گذشته درد و ناراحتی ایجاد کرده اند پرهیز می کند به این ترتیب مک کلند تمام انگیزه ها را آموخته شده تلقی می کند. برانگیختگی عاطفه فطری است ولی انتظارات شخص آموخته شده هستند. (باقری،1373)

این نظریه در آثار فیلسوفان باستان نیز منعکس است ولی در قرن هجدهم و نوزدهم به اوج خود رسید و هر چند که به تدریج از رواج افتاد با این حال در سالهای اخیر بار دیگر نضج گرفته است.

نظریه غریزه ها : صورت افراطی دیدگاه ماشین گرا نظریه غریزه است. غریزه یک نیروی زیستی و فطری است که جاندار را از پیش آماده می سازد تا تحت شرایط مناسب به شیوه ای خاص عمل کند. مدتهای مدیدی رفتار حیوانات با غرایز نسبت داده می شد و گمان می رفت که حیوانات روح یا عقل ندارند و قادر به استدلال نیستند. نظریه تحول انواع داروین که تمایز زیادی بین آدمیان و جانداران دیگر قائل نبود در را به روی استفاده از نظریه غریزه برای تبیین رفتار آدمیان گشود. داروین معتقد بود که پاره ای از اعمال هوشمندانه موجودات زنده ارثی هستند که ساده ترین آنها بازتابها می باشد مثلا" بازتاب مکیدن در نوزادان که که انواع پیچیده این رفتار را غریزه می گویند. (Borich , Tombary ، 1995)

در اوایل قرن حاضر نظریه پردازانی از قبیل ویلیان جیمز، زیگموند فروید، ویلیام مک دوگال، نظریه غریزه را به صورت یک مفهوم تبیینی وارد روانشناسی کردند. بعضی از متفکرین غریزه را قالبی و مکانیکی پنداشتند. ولی مک دوگال آنها را تمایلات غایی هدف جویانه و ارثی دانست. ( براهنی ، 1366)

مکدوگال در کتابش تحت عنوان روانشناسی اجتماعی (1908) غرایز زیر را عنوان کرده است.

اکتساب، ستیزه جویی، تولید مثل، نفرت، خوارطلبی، ابراز وجود، سازندگی، کنجکاوی، گریز، جمعگرایی ، بعدها مکدوگال فهرست غرایز را تا هجده نوع گسترش داد که بعضی از آنها به نیازهای خاص جهانی مربوط بودند.(براهنی،1366 )

بعضی نظریه پردازان به یکی از دو غریزه اکتفا کردند مثلا" فروید معتقد بود که نیروی اساسی اما نو هوشیار وجود دارد که عوامل انگیزش نیرومندی در تعیین رفتار هستند یکی غریزه زندگی که رفتار جنسی تجلی می کند و غریزه مرگ که زمینه ساز اعمال پرخاشگرانه هستند . (باقری، 1373)

نظریه غریزه ها در طول ربع اول قرن حاضر رواج فراوان داشت ولی بعدها با مشکلاتی مواجه شد. اشکال اساسی این بود که هر کسی به سلیقه خود چند غریزه دیگر به به فهرست غریزه ها افزود تا جایی که در حوالی 1920 تعداد غریزه ها به شش هزار رسید. (براهنی، 1373)

همچنین مردم شناسان متوجه شدند که بعضی از غرایز در برخی از فرهنگها یافت نمی شود به عنوان مثال ستیزه جویی در تمام جوامع ابتدایی امری رایج نیست در بعضی از جوامع مردم نیاز به جنگیدن ندارند. (براهنی، 1371)

گرچه نظریه غریزه ها به تدریج از رواج افتاد ولی هرگز به کلی از میان نرفت و در سالهای اخیر گروهی از کردار شناسان اروپایی مثلا" نیکولاس – تین برگن و روانشناسان تطبیقی آمریکا از قبیل فرانک بینچ مساله غریزه را به شکل جدیدی در قالب « نقش پذیری» مطرح می کنند. این دانشمندان سرگرم تشیع جزئیات رفتار غریزی مخصوصا" در حیوانات رده پائینی هستند بحث های نظری را کنار گذاشته اند و به آزمایشگاه روی آورده اند و در جستجوی مکانیسم های فیزیولوژی رفتار غریزی هستند. (براهنی، 1366)

نظریه سائق ها : مهمترین نظریه ای که در حال حاضر مبحث انگیزش دیده می شود مفهوم سائق است که نخستین بار در سال 1918 رابت س. وودورت آن را مطرح کرد. منظور او از سائق نیرویی بود که جاندار را به عمل وامی دارد در مقایسه با عادت که جهت رفتار را تعیین می کند. اگرچه منظور وودورت از کلمه سائق، خزانه نیروی کلی جاندار بود ولی به زودی دیگران سائق های مختلفی از قبیل گرسنگی، تشنگی و میل جنسی را مطرح کردند. سائق از نظر این دسته از روانشناسان عبارت است از تمایل جاندار به گرایش یا دوری از هدفهای خاص بود. گرچه نظریه سائق ها شباهت زیادی با نظریه غریزه ها دارد ولی به عللی نظریه سائق ها بیشتر مورد قبول روانشناسان قرار گرفت.

زمانی که در سال 1931 فیزیولوژیست آمریکایی والترب کنن مفهوم تعادل حیاتی را مطرح کرد نظریه سائق اهمیت بیشتری پیدا کرد. مطابق این مفهوم هرگاه وضع درونی جاندار از حالت عادی منحرف شود بدن او دچار عدم تعادل می گردد. ظهور سائق های روانی، یکی از بدن کم می شود سائق گرسنگی فعال می گردد و جاندار به جستجوی غذا می پردازد و بعد از خوردن غذا تعادل خود را بازمی یابد. (براهنی،1366 )

کلارک هال این نظریه را پیش کشید که تمامی رفتارها یا از سائق های تعادلی ریشه می گیرند (سائق های اولیه نامیده می شوند) یا از سائق های ثانویه که خود از سائق های اولیه بوجود آمده اند. سائق های اولیه نیروهایی هستند که در درون فرد وجود دارند و به وسیله نیازهای زیستی نظیر گرسنگی و تشنگی ایجاد می شوند، این سائق ها باعث ایجاد فعالیت های تصادفی می شوند. این فعالیت ها ضرورتا" بدون جهت هستند تا زمانی که نیاز برآورده شود. اما وقتی که رفتار برآورده شد نیاز از طریق فرایند کاهش سائق و تقویت به عنوان یک عادت آموخته می شود. سائق های ثانویه یا اکتسابی مانند آرزوها و امیال مربوط به پول، عشق، ورزش کردن، نوشتن و یا نواختن موسیقی می باشند این سائق ها ناشی از نیازهای حیاتی نیستند بلکه از طریق همراهی با یک سائق اولیه کسب می شوند.

هال معتقد بود تمام فعالیت های اورگانیزم به سمت کاهش تنش جهت داده می شوند که این تنش به وسیله نیازها و سائق ها ایجاد می شود . ( بوریچ ، تامباری، 1995)

نظریه نیازهای کمبود – رشد : طبق این نظریه عمده ترین نیروی انگیزش فرد گرایشی است که او به رشد و خودشکوفایی دارد در همه ما این نیاز اساسی وجود دارد که تواناییبالقوه خود را در حد کمال پرورش دهیم و به پیشرفتی فراتر از وضع فعلی خود برسیم. تمایل طبیعی آدمی در جهت شکوفایی و تحقق توانایی بالقوه خود سیر می کند اگرچه ممکن است در این راه با موانع محیطی و اجتماعی روبه رو شود.

آبراهام مازلو که یکی از نظریه پردازان و طرفداران این نظریه است تاثیر بسیار مهمی در آموزش و پرورش آمریکا داشته است. نظریه او مبتنی بر این مفهوم است که ارضاء نیازها «مهمترین اصل زیربنای رشد است» (مازلو، 1987). از نظر مازلو مهمترین خصوصیات انگیزش گرایش به نیاز جدید و بالاتر است که با ارضاء نیازهای پایین تر ظهور می کند. وقتی نیازهای اولیه(پایین تر) مانند نیاز به ایمنی – ارضاء شد نیازهای دیگر هم چون نیازهای انگیزاننده جایگزین آنها می شود. انگیزه افراد مستقیما" برخواسته از نیازهای آنها است و لذا انسان در رفتار خویش به ارضاء نیازش گرایش دارد. (بروفینگ، گلاور،ترجمه فرازی، 1375)

سلسله مراتب نیازهای مازلو عبارتند از :

1- نیازهای فیزیولوژیک: گرسنگی، تشنگی و امثال آن.

2- نیازهای ایمنی : احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن.

3- نیازهای تعلق و محبت : به دیگران پیوستن، تعلق داشتن.

4- نیازهای عزت نفس : اجرا ودستیابی، نشان دادن کفایت در کارها، مورد تایید دیگران بودن.

5- نیازهای شناختی : دانستن، فهمیدن، کاویدن.

6- نیازهای ذوقی(هنری) : تقارن، نظم و زیبایی .

7- خودشکوفایی و رسیدن به تحقق نفس و شکوفا ساختن توانایی بالقوه.

مازلو چهار نیاز اولیه را نیازهای کمبودی نامید. زیرا وقتی که در انسانها کمبودی پیدا می شود برانگیخته می شود تا نیازهای خودرا تأمین کنند. اما زمانی به ارضاء سه نیاز دیگر که آنها باشد نیازهای وجودی نه به دلیل کمبود بلکه به علت علاقه اساسی انسانها به خودشکوفایی، دانش وزیبایی برانگیخته می شود. (باریچ، تامباری، 1995).

در نیازهای پیشنهادی مازلو، نیازهای مراحلی هستند که باید در مسیر حرکت به سمت رشد از آنها گذر کرد. این مراحل به شکل سلسله مراتبی هستند یعنی هر مرحله از نیاز، قبل از اینکه نیاز مرحله بعدی برانگیخته شود باید ارضاء شده باشد تا وقتی نیازهای فیزیولوژیکی برآورده نشود انسان در پی نیازهای ایمنی نیست. همین طور تا زمانی که نیازهای ایمنی تأمین نشود انسان درپی ارضاء نیاز به عشق وتعلق برنمی آید. آنچه که بیش از هرچیز ازلحاظ نظری مازلو به آن توجه داشت طرح کلی مسئله بود. درابتدا نیازهایی در زندگی انسان انگیزاننده است که جزء نیازهای کمبودی باشد وپس از آنکه نیازهای کمبودی ارضاء شد نیازهایی که بازتاب علایق درونی انسان برای خودشکوفایی دانش وزیبایی است بروز می کند. (برونینگ، گلاور، ترجمه خرازی، 1375).

گلدشتاین(1962) و راجرز(1970) از دیگر حامیان این نظریه هستند.

نظریه اتکینسون درباره انگیزش: اتکینسون مانند هال ولوین تلاش کرد تا تعیین کنندگان رفتار را بشناسد وبین مؤلفه ها، ارتباط ریاضی برقرار کند. وجه تمایز اتکینسون از دیگر صاحب نظران پژوهشهای انگیزش این است که وی بر تفاوتهای میان فردی بسیار تأکید می کند ولی با همه این احوال نظریه وی با نظریه های هال ولوین شباهت بسیار دارد. هال ولوین رفتار را تابعی از حالت موجود ارگانیزم(کشاننده، تنش)، ویژگی هدف یا موضوع عشق (ارزش معشوق، جاذبه هدف) وعاملی که بیانگر تجربه ویادگیری است(عادت فاصله روانشناختی ) در نظر می گیرند. اتکینسون نیز عامل مشابه فردی، متغیرهای محیطی وتجربی را تعیین کنندگان رفتار می داند.

جهت دریافت فایل بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با انگیزش پیشرفت لطفا آن را خریداری نمایید


بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین وافسردگی کودکان

پرخاشگری یکی از پدیده های مهم روانی ـاجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است برخی سپیده دم تاریخ را با بیان قتل هابیل بدست قابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند کوالسکی بر اساس پژوهشهای انجام شده خود می نویسد از 5600 سال پیش تا امروز بشر فقط 292 سال در صلح و صفا گذارنیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است اگر تاریخ انسا
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 81 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 90
بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین وافسردگی کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین وافسردگی کودکان

فهرست

عنوان صحفه

چکیده 7

فصل اول: کلیات تحقیق 8

مقدمه 9

بیان مسئله 10

اهمیت و ضرورت تحقیق 11

فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 13

پرخاشگری 14

انواع پرخاشگری 18

علل وانگیزه های پرخاشگری 22

کروموزمهای جنسی و پرخاشگری 25

نظریه یادگیری اجتماعی 30

پرخاشگری چگونه یادگرفته می شود 35

کنترل پرخاشگری 41

اختلال دوقطبی 47

دیس وتایمی و سیکلوتایمی 51

سیکوتیک در برابر نوروتیک 53

افسردگی قطبی 65

نظریه های مربوط به افسردگی 67

نقش وراثت در اختلالات دو قطبی 72

الگتروشوک درمانی 76

نظریه های روان یویایی 81

نظریه یادگیری 86

نظریه شناختی 93

بی پناهی آموخته شده اولیه 97

فصل سوم: روش تحقیق 100

جامعه آماری 101

روش آماری مربوط به فرضیه ها 103

فصل چهارم: یافته ها وتجزیه وتحلیل داده ها 105

فصل پنجم: بحث نتیجه گیری 113

پیشنهادات 116

محدودیت 117

منابع وماخذ 118

چکیده:

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین پرخاشگری و افسردگی در بین دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر که فرضیه عنوان شده عبارتند از اینکه بین پرخاشگری و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد که جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر است که از بین 1350 نفر، 70نفر بصورت روش نمونه گیری طبقه ای و به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیده که پرسشنامه های افسرگی و پرخاشگری بر روی آنها اجرا گردیده است که بعد از اجرای پرسشنامه در بین آزمودنیها و بدست آوردن نمرات خام از طریق روش آماری ضریب هم بستگی آمار را بدست آورده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین افسردگی و پرخاشگری رابطه معنی داری وجود دارد و سطح معنی داری آن برابر 05/0p> است.

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه :

پرخاشگری یکی از پدیده های مهم روانی ـاجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است. برخی سپیده دم تاریخ را با بیان قتل هابیل بدست قابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند. کوالسکی بر اساس پژوهشهای انجام شده خود می نویسد: از 5600 سال پیش تا امروز بشر فقط 292 سال در صلح و صفا گذارنیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است اگر تاریخ انسان را ورق بزنیم پر از خونخواری و قتل و غارت و کشتار و بزرگترین افتخار قهرمانان تاریخ این بوده است که توده های گسترده تری از انسانها را کشته یا به کشتن داده اند. از آن سردار رومی می توان نام برد که چهل هزار غلام را در روم به صلیب کشیده است. که تمام این موارد نمونه هایی بارز از پرخاشگری در ایران و جهان بوده است که به طور گسترده خود را نشان می دهد ولی پرخاشگری امروزه در مدارس و حتی در خانواده و خانه ها در بین زنان و مردان خود را نشان می دهد که به صورت زنی که از شوهر خود انتقاد می کند یا مردی که حضور همسرش را در یک مهمانی نادیده می گیرد و تمام این موارد که می تواند در زندگی زناشویی باعث پرخاشگری شود و بدون در نظر گرفتن فرزندان که چه ضربه ای به روحیات آنها خواهد خورد و تمام این نوجوانان و جوانان سرخورده می تواند حاصل این زندگی های بدون برنامه باعث پرخاشگری به دلیل خشم یا برای هیجان ایجاد نمی شود. بلکه هدف به دست آوردن پاداشهای مطلوب مثل پول یا کالای با ارزش است و تمام این موارد ممکن است که در نظر فرد دیگر امری نامطلوب جلوه کند که تمام مشکلات را بوجود آورد و پرخاشگری ناشی از خشم که این نوع پرخاشگری عموماَ با علائم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از ناکامی است که در زندگی زوجین دیده می شود که تمام موارد را می تواند در گوشه گیری و انزواطلبی فرزندان و به گونه ای افسردگی تاثیر بگذارد که این مسأله باعث می شود کودک بعدها دچار ناراحتیها می شود که عامل اصلی ناراحتی خود را در والدین خود می دانند.

بیان مسئله:

پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده اند که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد و آنچه در این تعریف حائز اهمیت است، قصد و نیت رفتار کننده است یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر، پرخاشگری نیست در عمل بسیاری از پژوهشگران ترکیبی از این دو تعریف را به کار می برند رفتاری که به دیگران آسیب می رساند به خصوص وقتی که کودک بداند رفتارش به دیگری آسیب می رساند همه مسأله ای مثلاَ در زندگی زناشویی یا محل کار و ... دیگر می تواند باعث پرخاشگری فرد شود ولی در محیط خانواده و پرخاشگری در بین زنان و مردان باید در نظر داشته باشیم که ضربه نهایی به فرزند خانواده وارد نشود زیرا گاهی بعضی از رفتارها باعث اختلال رفتاری و روانی کودکان می شود مانند افسردگی، بیش فعالی، گوشه گیری، شب ادراری و... که اینها در وهله اول وظیفه والدین کودک است که زندگی و محیط خانه را محیطی امن و آرام برای فرزند بوجود آورند تا مشکلات روحی و روانی به سراغ آنها نیاید.

(احمدی، 1378)

اهداف تحقیق:

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین و حالت پرخاشجویانه مادران و پدران با یکدیگر می تواند باعث افسردگی کودکان شود رفتاری مثل گوشه گیری و انزوا و تنهایی را در کودکان گسترش می دهد یا نه و آیا بین کودکان افسرده و کودکان عاری از لحاظ پرخاشگری تفاوت وجود دارد یا نه و آیا کودکان پرخاشگر بیشتر دچار افسردگی می شوند یا نه؟

اهمیت و ضرورت تحقیق:

زیست شناسان بر این باورند بیشترین تغییراتی که هنگام پرخاشگری در بدن و اعمال آن روی می دهد همانهایی است که هنگام به کار افتادن امیال جنسی به وقوع می پیوندد پرخاشگری در زندگی زناشویی می تواند مشکلاتی را به همراه آورد که این مشکلات می تواند بیشتر گریبانگیر فرزند خانواده شود به این صورت که عدم برخورد صحیح همسران نسبت به یکدیگر و مشاجره در نزد کودک می تواند تاثیر منفی بر روی فرزند داشته باشد که امید است با تحقیقات انجام شده بتوان در ایجاد رابطه صمیمانه والدین راه حلهایی را بوجود آورد تا باعث رشد و شکوفایی فرزند خانواده در جهت مثبت باشیم. همواره ناکامی در خانواده و محیط خانواده می تواند در پرخاشگری زوجین نقش داشته باشد که تصور نابجا و نادرست از ناکامی و نرسیدن به آرزوهایی از زندگی که تمام این مسائل با نگرش درست و عاقلانه می تواند از بین برود.

(ستوده، 1383)

فرضیه تحقیق:

بین پرخاشگری والدین و افسردگی کودکان رابطه معنی داری وجود دارد .پرخاشگری در بین والدین دارای کودکان افسرده بیشتر از کودکان غیر افسرده است.

متغیرهای تحقیق: کودکان پرخاشگر بیشتر از کودکان عادی دچار افسردگی می شوند.

پرخاشگری والدین متغیر مستقل

افسردگی کودکان متغیر وابسته

واژه ها و مفاهیم و تعاریف عملیاتی:

افسردگی عبارت است از یک اختلال رفتاری و روانی که شامل گوشه گیری و انزواطلبی و عدم برخورد با دیگران و عدم هم صحبت شدن و ارتباط برقرار کردن و احساس گناه داشتن و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی یک بدست آورده است.

(دادستان، 1382)

پرخاشگری عبارت است حالت خصمانه ای که با دیگران انجام داده و ضربات روحی و جسمی که به فرد مقابل وارد کرده و ضربه وارد کردن به دیگران و آسیب رساندن به دیگران و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون پرخاشگری بدست آورده

است. (دادستان، 1382)

جهت دریافت فایلبررسی رابطه بین پرخاشگری والدین وافسردگی کودکان لطفا آن را خریداری نمایید


بررسی رابطه افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله

تعاریف نظری افسردگی عبارتند از یک حالت روانی است که افراد مبتلا به آن دارای خلق افسرده و نبود لذت یا علاقه نسبت به فعالیتهای عادی زندگی و اختلال در اشتها و آشفتگی خواب و کندی یا برانگیختگی روانی حرکتی و نبود انرژی و احساس گناه و بی ارزشی را در فرد شامل می شود
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 103 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 122
بررسی رابطه افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی رابطه افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله

فهرست

عنوان صفحه

چکیده 8

فصل اول : کلیات تحقیق 9

مقدمه 10

بیان مسئله 11

اهداف تحقیق 12

متغیرها 13

فصل دوم :پیشینه وادبیات تحقیق 14

نکات کلی در رابطه با هیستری 15

شکل گیری هیستری در جریان تحول 16

رگه های شخصیت هیستری یکی در کودک 17

تظاهرات حاد در کودک 18

هیستری در نوجوانی 21

توصیف ضوابط تشخیص اختلال تبدیل 23

دیدگاه های نظری درباره هیستری 25

دیدگاه شناختی 28

دیدگاه رفتاری نگر 30

اختلالات بدنی شکل و اختلالات تجزیه ای 32

اختلالات تبدیلی 34

نشانه های حسی 37

نمونه ای از فلج هیستری 38

این حادثه چگونه رخ داد 39

نشانه های احشائی 41

تفاوت های اختلالات بدنی تبدیلی تمارض 43

شرایط ایجاد اختلالات تبدیلی 46

علل مولد 47

نکات کلی در رابطه با افسردگی 49

جدول شماره 12 فهرست نشانه های جدولهای بالینی افسردگی 52

افسردگی وغم واندوه 53

بی حالتی خلقی 57

فقر تعاملی کناره گیری 58

افسردگی در خلال دوره های دوم و سوم کودک 62

نشانه های وابسته به رنج افسرده وار 63

رفتار های معادل افسردگی 65

افسردگیهای نوجوانی 66

افسردگی مبتنی براحساس رها شدگی 68

جدول 2-12 معادلهای افسرده وار در نوجوان از دیدگاه مولفان مختلف 69

فراوان افسردگی در خلال تحول 70

طبقه بندی اختلافهای خلقی DSMIV 76

افسردگی مهاد 77

نظریه ها تحقیقها ودرمان افسردگی 80

نظریه های زیست شناختی 81

نقش وراثت در اختلالات د و قطبی 84

اثرات لیتیوم 86

درمان براساس نظریه های زیست شناختی 89

الکتروشوک درمانی 90

نظریه های روان پویایی 94

نظریه یادگیری 97

افسردگی از نقطه نظریادگیری درمان 101

نظریه شناختی 102

فصل سوم : تعیین روش تحقیق 104

جامعه مورد مطالعه 105

روش آماری مربوط به فرضیه 106

فصل چهارم : یافته ها تجزیه و تحلیل داده ها 107

جدول 1-4 غلات خام آزمودینها از آزمون mmp 108

جدول 2-4 بررسی رابطه بین افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله 109

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 112

بحث و نتیجه گیری 113

پیشینه تحقیق 114

پیشنهادات 115

محدودیت ها 116

منابع و ماخذ 117

ضمائم 118

پاسخنامه 124

چکیده

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله منطقه یازده شهر تهران که فرضیه های عنوان شده عبارتند از اینکه بین افسردگی و هیستری رابطه ی معنی داری وجود دارد و هیستری در بین زنان غیر شاغل بیشتر از شاغل است که جامعه مورد مطالعه زنان حدود سنی 35 ساله شاغل منطقه یازده تهران است که حجم نمونه استفاده شده با روش نمونه گیری طبقه ای 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که پرسش نامه M.M.P.I بر روی آنها گردیده که جهت آزمون فرضیه ارزش آماری ضریب هم بستگی در سطح آمار استنباطی استفاده گردیده که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین افسردگی و هیستری رابطه معنی داری وجود دارد و هیستری در بین زنان غیر شاغل بیشتر از زنان شاغل است و سطح معنی داری آنها در سطح 5% > p است.

فصل اول

«کلیات تحقیق»

مقدمه :

چگونه می توان کسانی را که همواره نسبت به دیگران به دیده سوء ظن می نگرند یا به تمام محرک های محیطی بی اراده و بدون مقاومت پاسخ می دهند، یا بی دلیل به هر کس حتی به افراد نزدیک و صمیمی خود دروغ می گویند، یا در کمال بی نیازی حقه بازی و کلاه برداری می کنند و از این قبیل رفتارها را ظاهر می سازند، توصیف کرد. این افراد درک صحیحی از واقعیت داشته و است و سیکوتیک نیستند، دچار ترسهای بی دلیل و اضطراب دائمی نیستند و از دردهای خیالی و یا حتی واقعی که علت آنها روانی فیزیولوژیایی است رنج نمی برند. با این وجود رفتار آنها از نظر دیگران ممکن است عجیب و غیر معمول و مغایر با اصول اخلاقی باشد. افراد مبتلا به این اختلاال یعنی اختلال هیستریایی خواهان جلب توجه دیگران نسبت به خود هستند. خیلی زود توسط رویدادهای بی اهمیت و بی معنی برانگیخته می شوند و تظاهرات هیجان انگیز نشان می دهند. این افراد در اغوا کردن و فریفتن دیگران با تظاهرات و رفتارهای خود بسیار ماهرند و به راحتی می توانند خود را گرم و صمیمی نشان داده به دیگران نزدیک شوند با این وجود به نظر آنان سطحی رابطه می رسند. این افراد همواره در جستجوی تحسین دیگران هستند و برای رسیدن به این مقصود غالباً در حال ایفای نقش هستند. آنان دنیا را صحنه و خود را بازیگران آن می دانند. زود ممکن است عاشق شوند یا ازدواج کنند ولی زود روابط عشقی و زناشویی خود را به هم می زنند و آمادگی زیادی برای اعتیاد دارند و ممکن است خیلی زود در دام اعتیاد یا رفتارهای خلاف اجتماعی گرفتار شوند حالات هیجانی آنان بر حسب زمان و مکان و موقعیت خیلی سریع عوض می شود به طوری که وقتی مشغول گریه هستند ممکن است در همان حال خنده را سردهند. آنان بسیاری از بیانات خود را با نقش بازی کردن توأم می سازند و در ایفای نقش بسیار مهارت دارند. بقراط در چهار قرن پیش از میلاد از رابطه افسردگی و مانی به طور مشروح بحث خود و همچنین ارتیوس پزشک یونانی در ابتدای قرن اول میلادی دریافت که افسردگی که بعضی اوقات در یک فرد رخ می نماید به نظر می رسد که از یک اختلال ریشه می گیرند و در اوایل نوزدهم فلیپ پنیل (1801) گزارشی جالب از افسردگی به رشته تحریر درآورد که نام امپراطور رم تیبر یوس در آن منعکس شده است. غالباً یکی از نشانه های اختلالات خلقی کیفیت حمله ای بودن آنهاست که در آن یک فرد عادی به طور ناگهانی در عرض چند هفته ای یا در بعضی از افراد طی چند روز به نهایت ناامیدی یا اوج سرخوشی می رسد.

(سید محمد محمدی- ص 210 تا 213 – سال 1379)

بیان مسأله:

مسأله هیستری بزرگسالان بخصوص زنان همواره مورد توجه روان پزشکان بوده است که تنها از اواخر قرن نوزدهم است که به دنبال بررسیهای انجام شده در رابطه با هیستری و اینکه چرا بعضی اوقات آدمی از خود رفتارهایی را نشان می دهد که مورد توجه دیگران قرار بگیرد و آیا این رفتارها یعنی فرار از هویت خود و فرار از تمام سختیها و یا اینکه عوامل شخصیتی مثل خود بیمار انگاری و اختلالات تبدیلی می تواند تأثیر گذار در روحیه آدمی شود یا نه هیستری تبدیل یک تظاهر بدنی آشکار است که در اغلب موارد جنبه عصب شناختی لارد و در عین حال می تواند در رابطه با مشاهده گر در قالب یک اختلال چند نشانه ای جلوه گر شود که این اختلال را می توان بر اثر تلقین برانگیخت و زیر تأثیر قرار داد در هیستری بر پایه نیازهای ناهشیار میل یا اضطراب واپس زده جای خود را به یک تظاهر بدنی می دهد و چنین کاربرد بدنی قابل فهم به نظر می آید و تقریباً همه افراد افسرده درجاتی از غمگینی شدید یا ناشادی که دامنه آن از یک اندوهگینی متوسط تا ناامیدی شدید در نوسان است. این نوع غم زدگی ممکن است توسط فرد به صورت نومیدی شدید و گاهی اختلالات بدنی را همواره دارد. (دادستان – ص 222 – سال 1381)

اهداف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین افسردگی و هیستری در بین زنان است و اینکه آیا حالات غم زدگی و اندوهگینی می تواند در اختلالات بدنی و تبدیلی و توجه دیگران به خود تأثیر مثبت داشته باشد یا نه.

اهمیت و ضرورت تحقیق

تبدیلها که به منزله نشانه های مرضی متداول در آسیب شناسی بزرگسالان محسوب می شوند به ندرت در کودکان ظاهر می گردند و در صورت بروز بر دستگاه حرکتی و بخصوص راه رفتن و عوامل دیگر تأثیر می گذارد که تمام اینها می تواند در بزرگسالی تأثیر منفی داشته باشد. در نظریه رفتاری نگر براین باورند که بیمار هستیرتیک به نشانه های جسمانی خود به منزله پاداش می نگرد چه از یک سو به دلیل وجود این نشانه ها، خارج از چهارچوب مشکلات حرفه ای یا ارتباطی قرار می گیرد و از سوی دیگر توجهی را که در موقعیتهای دیگر از وی مضایقه می شود به سمت خود جلب می کنند. روی آوردی که از تلقین سود می جوید به گونه ای مستقیم یا از طریق خواب انگیزی بیمار را متقاعد می کند و امید است با انجام این پژوهشها تا حدی از این اختلالات بکاهیم و از عواملی که بوجودآورنده این مشکل می شوند جلوگیری کنیم. و این تحقیقات در محیط و نهادهای اجتماعی و خانوادگی می تواند تأثیر مثبت داشته باشد.

فرضیه تحقیق

بین افسردگی و هیستری در بین زنان رابطه معنی داری وجود دارد.

متغیرها

افسردگی متغیر مستقل . هیستری متغیر وابسته.

تعاریف عملیاتی و نظری

تعاریف نظری افسردگی: عبارتند از یک حالت روانی است که افراد مبتلا به آن دارای خلق افسرده و نبود لذت یا علاقه نسبت به فعالیتهای عادی زندگی و اختلال در اشتها و آشفتگی خواب و کندی یا برانگیختگی روانی - حرکتی و نبود انرژی و احساس گناه و بی ارزشی را در فرد شامل می شود.

تعاریف عملیاتی افسردگی: عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از مقیاس افسردگی در آزمون بدست آورده است.تعاریف نظری هیستری: عبارتند از اختلالات شخصیتی که به عنوان تبدیلی و جهت حل مشکلات روانی و روحی و مبارزه با آن، آن را جایگزین با مشکلات جسمانی کرده و ابراز دردهای در ناحیه سر و معده و ... می کند.

تعاریف عملیاتی هیستری: عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از مقیاس هیستری در آزمون m.m.p.I بدست می آورد.

جهت دریافت فایل بررسی رابطه افسردگی و هیستری در بین زنان حدود سنی 35 ساله لطفا آن را خریداری نمایید


تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

دانشگاه به عنوان یک عامل اجرایی در آموزش و تربیت فرد وهدایت وی به سمت شهروندی موثر و مفید به حال جامعه ، دارای نقش موثر بوده و بدون تردید تامین کننده ی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه درآ‌ینده خواهد بود به همین دلیل امروزه در جوامع مختلف دانشگاه ها از نظر کمی و کیفی رشد و گسترش یافته و تقاضا برای راهیابی روز به روز زیادتر می شود و تعداد کثیری دانشج
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 446 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 283
تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

مقدمه

دانشگاه به عنوان یک عامل اجرایی در آموزش و تربیت فرد وهدایت وی به سمت شهروندی موثر و مفید به حال جامعه ، دارای نقش موثر بوده و بدون تردید تامین کننده ی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه درآ‌ینده خواهد بود . به همین دلیل امروزه در جوامع مختلف , دانشگاه ها از نظر کمی و کیفی رشد و گسترش یافته و تقاضا برای راهیابی روز به روز زیادتر می شود و تعداد کثیری دانشجو برای تحصیل و برخورداری از مزایای آن به این مراکز روی می آورند .

دانشگاه بعنوان یک نهاد تعلیم و تربیت از همه نهادهای اجتماعی پیچیده تر است . دانشگاه همانند سایر سازمان های رسـمی بایستی با وظایف ساخت ، اداره و جهت دادن به ترکیب پیچیده ای از منابع انسانی درگیر گردد . بر خلاف اغلب سازمانهای رسمی تولید دانشگاه انسان است و این امر موجب پیدایش مسائل ویژه در مدیریت دانشگاه می گردد .

از جمله مسائلی که دانشـگاه به عـنوان یک سـازمان با آن روبرو اسـت مساله تعارض[1] و عدم موافقت هاست. فعالیت های سازمانی مستلزم تعامل بین افراد وگروه های سازمان می باشد . در سازمان ها افراد مختلفی در رده های گوناگون مشغول انجام فعالیت ها و وظایف خود می باشند . لازمه انجام این فعالیت ها ارتباط دو جانبه یا چند جانبه افراد با همدیگر بوده که می توانند زمینه ساز ایجاد تعارض باشند

بنابراین یکی از عمده ترین و در عین حال غیر قابل اجتناب ترین مسائل در سازمان ها تعارض بین افراد و گروه های موجود در آنها می باشد .دانشگاه نیز از این امر مستثنا نیست . « اصولا خمیر مایه مدیریت نظام های آموزشی با تعارض عجین است » (لی فام وهووئه2، 1974، ترجمه نائلی، 1370 ).

باید به خاطر داشت، این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی روابط در سازمان می شود؛ بلکه مدیریت غیر اثر بخش تعارض ها است که سبب نتایج نامطلوب می شود . تعارض در حد معقول یک جنبه طبیعی و مطلوب در هر رابطه ای است و اگر مدیریت تعارض به شکل سازنده صورت گیرد بسیار ارزشمند خواهد بود ( کتزلز 3 و همکاران ، ترجمه کریمی ، 1378 ).

بنابراین سازمان های ورزشی بخصوص دانشکده های تربیت بدنی برای اینکه بتوانند برنامه های اصولی تربیت بدنی را در جهت تأمین سلامت جسمانی و روانی دانشجویان ارائه دهند و زمینه های مساعدی را برای رشد و پرورش استعدادهای ورزشی دانشجویان ایجاد نمایند و از حداکثر توان جسمانی و روانی و فکری کارکنان خود بهره گیرند، باید اختلافات ، کشمکش ها و تعارضات را به گونه ای موثر و سودمند اداره کنند . از کسانی که نقش مهمی در شـناسایی ، هدایت و حل تعارضـات در سـازمان ها دارند ، مدیران آن سـازمان ها می باشند . توانایی برخورد مدیران با تعارض و اداره آن در موفقیت و اثر بخشی کارکنان و سازمان های آنها اثر بسزایی دارد .

یکی از مهمترین عواملی که تعیین کننده توانایی مدیر در حل موثر تعارض است، برخورداری او از هوش عاطفی[2] است. برخلاف آنچه که درگذشته تصـور می شد و هوش شناختی را تنها عامل موفقیت افراد می دانستند امروزه هوش عاطفی را از عوامل تعیین کننده موفقـیت افراد در کار و زندگی می دانند (گلمن[3] ، 1995 ) .آنچه که امروزه هوش عاطفی نامیده می شود، در اصل منبع اصلی انرژی ، قدرت ، آرزو و اشتیاق انسان است و درونی ترین ارزش ها و اهداف فرد را در زندگی فعال می سازد. با توسعه عاطفی فرد می آموزد که احساسات خود و دیگران را تایید کند و برای آنها ارزش قائل شود و بطور مناسب به آنها پاسخ گوید و در می یابد که عواطف در هر لحظه از روز اطلاعات حیاتی و سودمندی در اختیار او می گذارند . این واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعله ور می سازد . فرد را با خود صادق می گرداند ، روابط اطمینان بخش برقرار می کند ، تصمیمات مهم را روشن می کند ، قطب نمای درونی برای زندگی و کار فراهم می آورد و شخص را به پیشآمدهای غیرمترقبه و راه حل های موفقیت آمیز رهنمون می سازد ( کوپر[4] ، 1980 ، به نقل از عزیزی ،1377 ) .

تحقیقات نشان می دهند که حل تعارض در سازمان ها نیاز به ایجاد یک محیط مسالمت آمیز ، کاهش تبعیض وبرقراری عــدالت ، یادگیری مشارکتی ، پیــشگیری از خــشونت و تفــکر انتقـادی دارد ( کاترین[5] ، 1995 ) . مدیرانی می توانند چنین محیط هایی را خلق کنند که از هوش عاطفی بالایی برخوردار باشند .

مدیر با داشتن شعور عاطفی بالا می تواند نسبت به تعارض آگاهی بیشتری کسب نماید و بدین وسیله سریع تر و صحیح تر تعارض را شناسایی کند و با همدلی و اطمینان به هدایت سودمند آن بپردازد و از این طریق محیطی فراهم آورد که کارکنان از سلامت روانی بیشتری در آن برخوردار شوند . چرا که افراد با داشتن یک رابطه سالم ، احساس پذیرش ، درک حمایت ، ارزش ، اعتماد و اهمیت می کنند و این تامین کننده سلامت روانی و افزایش کارایی و سودمندی افراد است . در چنین فضایی است که مدیریت تعارض به شکل سازنده آن امکان پذیر می شود .

همچنین از دیگر عوامل مؤثر در حل تعارضات در سازمان علاوه بر جلوگیری از دخالت ذهنیت در ارتباطات سازمانی و پذیرش نظرات دیگران و .... برخورداری مدیر از مهارت های ارتباطی می باشد (سلطانی، 1380).

یک مدیر چنانچه بتواند گوینده خوب و فرستنده خوب ، شنونده خوب و گیرنده خوب باشد ، مشارکت افراد درون و بیرون سازمان را از طریق جلب اعتماد فراگیر تامین خواهد کرد و این امر موفقیت او را در دستیابی به اهداف سازمان تضمین خواهد کرد .

دستیابی اهداف آموزش و پرورش در دانشگاه ها منوط به استفاده بهینه از منابع انسانی ، مالی و تجهیزاتی است . اما پویایی نظام آموزشی به عوامل مختلفی از جمله وجود روابط سالم و به دور از هرگونه تیرگی و همکاری و همدلی بین کارکنان دارد تا افراد بتوانند در محیطی پویا و سالم در جهت تحقق اهداف شخصی و سازمانی گام بردارند .

بنابراین مدیران باید این حقیقت را بپذیرند که تعارض جزء انکار ناپذیر زندگی سازمانی است و مدیریت سازمان چاره ای جز پذیرش آن ندارد .آنها می بایست از تعارض برای افزایـش اثـر بـخشی سـازمان بهره جویند .برای مدیـریت تعارض در سـازمان ها تکنـیک های متـعددی وجـود دارد .همـکاری، مصـالحه، رقـابت، سازش و اجتـناب از روش هـای برخورد با تعـارض است که در این تحـقیق از آنها در قالب سـه راهبـرد راه حل گرا، عدم مقابله و کنترل نام برده شده است .

پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که نگاهی موشکافانه به مدیران تربیت بدنی و ورزش که وظایف گوناگونی در محیط دانشگاهی بر عهده دارند ، داشته باشد . از طرفی باید متذکر شد که بین مدیران آموزشی و اجرایی از نظر نوع کاری که انجام می دهند ماهیتاً تفاوت هایی وجود دارد . زیرا بخش عمده کار مدیر آموزشی در ارتباط با مسائل آموزشی ، دانشجو و استادان که صرفا ً مشغول به تحصیل و کار در یک رشته خاصی هستند می باشد . ولی مدیران اجرایی با تمام دانشجویان سر و کار دارند، که هریک در رشته های خاصی مشغول به تحصیل می باشند .

پژوهش حاضر در نظر دارد که میزان هوش عاطفی، مهارت های ارتباطی و راهبردهای مدیریت تعارض را در مدیران آموزشی و اجرایی دانشکده ها و گـروه های تربیـت بدنی دانشـگاه های دولتی و دانشگاه های آزاد اسلامی کشور مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. همچنین ارتباط هوش عاطفی ومهارت های ارتباطی را با راهبـردهای مدیریت تعـارض مورد بررسـی قرار داده و در نـهایت با توجـه به یافته های حاصل از این تحقیق و همچنین مطالعات انجام شده در این زمینه الگوی مناسبی ارائه دهد که بتواند مدیران را در حل موفقیت آمیز تعارضات کمک نماید.

زیر بنای نظری تحقیق

یکی از عمده ترین و در عین حال غیر قابل اجتناب ترین مسائل در سازمان ها تعارض بین افراد و گروه های موجود در آنها می باشد. مدیران معمولاً نسبت به تعارض نگرشی منفی داشته و از آن هراسان و گریزان هستند و سعی در از بین بردن و سرکوب کردن یا نادیده انگاشتن آن دارند. علت اساسی این امر، عدم اطلاع از ماهیت و ویژگی های تعارض است.

مفـید و قابل استفـاده بودن تـعـارض، بـسـتگی به شناخت مدیر از ویژگـی های تعـارض، علـل شکل گیری و همچنین توانایی و آمادگی مدیر در حل تعارض دارد. مدیر برای آنکه بتواند اثربخشی سازمان را افزایش دهد به مشارکت و همکاری اعضاء سازمان نیاز دارد؛ در این راستا او باید کارکنان را برانگیزد و به ارتباطات آزاد و دو طرفه معتقد باشد و توانایی حل تعارض میان افراد، گروه ها یا میان دو یا چند دیدگاه را به شیوه ای که پیامد آنها به دستیابی هدف های سازمان رهنمون شود، داشته باشد.

یکی از مهم ترین عواملی که تعیین کننده توانایی مدیر در حل مؤثر تعارض است، برخورداری او از هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی است. در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری تعارض و سپس مبانی نظری هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی پرداخته می شود و در پایان فصل نظریه های الگو سازی و طرح تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

تعارض

تعارض و ماهیت آن [6]:

اگر همکاری و رفتارهای خوب اجتماعی در یک طرف پیوستاری که چگونگیِ کار کردن افراد وگروهها را با یکدیگر در سازمان ها توصیف می کند، قـرار گیرد؛ در طـرف دیگر آن مطـمئنا ً تعـارض قـرار می گیرد . این واژه معانی زیادی دارد و برای اشاره به رویدادهایی با دامنه وسیع نظیر اضطراب های درونی ناشی از نیازها و خواسته های رقابتی ( تعارض درونی ) تا خشونت باز بین کشورها ( جنگ ) مورد استفاده قرار می گیرد ( بارون وگرین برگ [7]، 1990 ) . در حوزه رفتار سازمانی تعارض عمدتا‌ً به مواردی اشاره دارد که در آن واحدها یا افراد در درون یک سازمان به جای کار کردن با همدیگر در مقابل یکدیگر کار مـی کنند. فرهنگ لغت وبستر، تعارض را به صورت (نبرد و اختلاف نیروهای متـضاد و تضـاد موجـود بین غرایز یا اخـلاقیات و ایده آل های دینی و اخلاقی) تعریف می کند.. (فیاضی، 1382). رابینز (1990) معتقد است که تعارض فرایندی است که در آن شخص اول به طور عمدی می کوشد تا به گونه ای باز دارنده سبب ناکامی شخص دوم در رسیدن به علایق و اهدافش گردد (به نقل از خواجه ای، 1372).

داج 3 (1993) تعارض را عدم تطابق و تفاهم در مورد فعالیت های انجام شده تعریف کرده است. تامسون4 تعارض را هر رفتاری که از جانب اعـضای یک سـازمان به منظور مخالفـت با سایر اعضاء صورت می گیرد، می داند (میرکمالی، 1371).

با توجه به یک تعریف جامع و پذیرفته شده ، تعارض فرایندی است که از طریق آن یک گروه متوجه می شودکه گروه دیگر اقداماتی را انجام داده است و یا در حال انجام است که اثرات منفی را برخواسته های او می گذارد (گرین برگ، 1990) . به عبارت دیگر عناصرکلیدی تعارض به نظر می رسدکه در برگیرنده ی :

1) علایق متضاد بین افراد یا گروهها؛ 2) شناخت چنین تضادهایی در علایق؛ 3) اعتقاد بر این اصل که هر طرف علایق دیگری را خنثی خواهد کرد ( یا قبلا‌ً کرده است )؛ 4) اقداماتی که در واقـع چنین اثـرات را به وجود می آورد


جهت دریافت فایل تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطیلطفا آن را خریداری نمایید

بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی

بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی

بررسی-قوانین-بانکداری-اسلامی-در-رابطه-با-طرح-توسعه-اقتصاد-مقاومتیتحقیق بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی و عدالت اقتصادی، در قالب فایل Word و در 12 صفحه. قوانین بانکداری اسلامی مبین آن است که حذف بهره و انجام امور بانکی براساس موازین و قراردادهای اسلامی از مولفه های مهم توسعه اقتصادی به ...


دانلود فایل


بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی

بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی

بررسی-قوانین-بانکداری-اسلامی-در-رابطه-با-طرح-توسعه-اقتصاد-مقاومتیتحقیق بررسی قوانین بانکداری اسلامی در رابطه با طرح توسعه اقتصاد مقاومتی و عدالت اقتصادی، در قالب فایل Word و در 12 صفحه. قوانین بانکداری اسلامی مبین آن است که حذف بهره و انجام امور بانکی براساس موازین و قراردادهای اسلامی از مولفه های مهم توسعه اقتصادی به ...


دانلود فایل