رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

تاثیر الگوی مبتنی برروش مشارکتی

یادگیری ، حیات انسان را در بر میگیرد و می تواند بر این چهار بعد استوار باشد یادگیری برای داشتن یادگیری برای انجام دادن – یادگیری برای بودن یادگیری برای با هم زیستن و همزیستی مسالمت آمیز – در این گزارش تاکید بر این است که یادگیری برای با هم زیستن و هم زیستی مسالمت آمیز باید از طریق راهبردهای یادگیری مبتنی بر تعامل و همکاری به وسیله دونهاد خانواد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 144 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 164
تاثیر الگوی مبتنی برروش مشارکتی

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

تاثیر الگوی مبتنی برروش مشارکتی

چکیده :

هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر الگوی مبتنی بر روش مشارکتی و الگوی مبتنی بر روش یادگیری انفرادی بر میزان یادگیری و یاد داری در درس علوم دانش آموزان دختر پایه‌ی پنجم منطقه 5 تهران بوده است .

دراین پژوهش فرضیه‌ها به این نکته اشاره دارند که بین دو الگوی مشارکتی و انفرادی تفاوت وجود دارد .

جامعه آماری را کلیه دانش آمزان دختری که در منطقه 5 درسال تحصیلی 87- 86 در شهر تهران به تحصیل مشغول بوده را شامل شده است .

جهت نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای استفاده شده به این صورت که 40 نفر به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شد و در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه تقسیم شده‌اند .

ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون محقق ساخته بود که قبل و بعد از اعمال متغیرهای مستقل بر روی دانش آموزان اجرا شد بعد از 20 روز از اجرای متغیرها نیز آزمون یادداری اجرا گردید که این آزمون موازی آزمون یادگیری بوده . برای محاسبه معنی‌داری نتایج در بین گروهها از آزمون T مستقل استفاده شد .

نتایج این پژوهش به این شرح است :

الگوی مبتنی بر روش یادگیری مشارکتی نسبت به الگوی مبتنی بر روش یادگیری انفرادی در یادگیری و یادداری تفاوت معنی داری را نتشان می دهد .

فصل اول


مقدمه

درگذشته اعتقاد بر این بود در کلاسها یادگیری واقعی صورت می‌گیرد که دانش آموزان ساکت و آرام در گوشه‌ای نشسته و به صحبتهای معلم گوش فرا دهد . امروزه با توجه به تغییرات روز افزون فناوری از معلمان نیز خواسته می‌شود از روشها و برنامه‌هایی استفاده کنند که دانش آموزان را به فعالیت وادار کند .

تغییر در شیوه‌های یاددهی – یادگیری و استراتژیهای تدریس و ابداع و نوآوری فراوان و مستمر در این زمینه ، راهبردهای یاددهی - یادگیری جدید کاربردی و اثر بخش را فراروی معلمان قرار داده که در صورت آموزش آنها توسط معلمان امکان آموزشی خوبی در اختیار آنها قرار می گیرد که می‌تواند به فراخور شرایط ، ویژگیها و مشکلات هر یک از کلاسهای خود از آنها که بالاترین بهره و استفاده را ببرند . به عنوان مثال راهبردهایی همچون ،‌حل مسئله ،‌شبیه سازی ، ایفای نقش و بارش مغزی که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته به عنوان راهبردهای مشارکتی و تعاملی در امر یاددهی – یادگیری فراگیران کاربرد فراوانی یافته است ولی در حال حاضر در نزد اکثر معلمان مهجور و ناشناخته مانده است کاربرد این روشها درحین تدریس توسط معلمان ، در تعمیق یادگیری فراگیران و نهادینه شدن اطلاعات و کاربردی شدن آنها نقش بسزایی دارد و در واقع با این روشها ،‌می‌توان به جای انتقال صرف مفاهیم ، در نزد دانش آموزان مفهوم سازی کرد ( فضلی خانی ، 1380)

یکی از اهداف عمده آموزش و پرورش ، توانایی حل مسئله ، آفرینندگی ، خلاقیت و ابتکار در دانش آموزان است . با این توانائیها دانش آموزان می‌توانند با شرایط گوناگون زندگی و موقعیتهای جدید سازگار شوند و رشد این توانائیها از طریق روشهای تدریس فعال میسر می‌باشد .

تردیدی نیست که پرورش استعدادها و توانائیهای بالقوه دانش آموزان به عنوان یک ضرورت و مسئولیت اجتماعی از اهم وظایف وظایف کارگزاران جامعه ودست اندرکاران نظام آموزشی به ویژه معلمان است ، بنابراین در نظام آموزشی هر کشور معلمان بیشترین وبرترین نقش را بر عهده دارند و می‌توانند با به کارگیری روشهای تدریس فعال چهره آموزش را دگرگون کرده و فضای مدرسه را به فضای محبت ، ،‌رشد و بالندگی مبدل نمایند . وجود منابع لازم و داشتن استقلال‌های کافی در محیط آموزشی باعث می‌شود که دانش آموزان بتوانند ابتکار عمل به خرج دهند و با دیدی تازه موقعیتها را درک کنند و به موضوعات اطراف علاقه نشان دهند .(‌ قاضی ، 1383)

متخصصین تعلیم وتربیت ، در تلاش برای ارائه روشهای مناسب و مفید جهت استفاده از فرصت ها و امکانات آموزشی در راستای یادگیری بهتر ، عمیق‌تر و سریع‌تر ، ضمن مخالفت با تعاریف قبلی تدریس که آنرا انتقال معلومات می دانستند ، تدریس را کمک به یادگیرنده برای تفهیم و درک مطالب می دانند .

(‌سیف ، 1374) عنوان می دارد : همان طور که در روان درمانی ، ران شناس صرفاً به بیمار کمک می‌کند تا مشکلات خودش را بشناسد و به چگونگی رفع آن مشکل بپردازد . در تدریس نیز دانش آموز خودش مطالب را فرا گیرد ومعلم فقط به او کمک می‌کند تا به هدفهای آموزش نزدیک گردیده و آنها را فراگیرد .

همانطور که روش مناسب تدریس مهم است مشارکت دانش آموزان در کلاس نیز امری مهم تلقی شده . مشارکت دانش آموزان در فرایند یادگیری آنقدر مهم است که بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت آن را ملاکی برای ارزیابی معلمین مطرح نموده‌اند .

شعاری نژاد ( 1366) می‌گوید : اگر بخواهیم معلم یا کلاس خوب را با یک عبارت معرفی و توصیف کنیم باید گفت : معلمی خوب است که دانش آموزان را به کنجکاوی و پرسش بیشتر برانگیزد .

بنجامین بلوم نیز پس از مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه ، به این نتیجه رسیده است که میزان مشارکت دانش آموزان در کلاس روشنترین شاخص اثر بخشی آموزش است ( سیف 1374)

همانطور که در گزارش کمیسیون بین‌المللی درباره یادگیری و راهبردهای آموزشی آن برای قرن بیست و یکم با عنوان یادگیری : گنج درون[1]( دلورز ، 1996) تشریح شده است .

یادگیری ، حیات انسان را در بر میگیرد و می تواند بر این چهار بعد استوار باشد . یادگیری برای داشتن - یادگیری برای انجام دادن – یادگیری برای بودن - یادگیری برای با هم زیستن و همزیستی مسالمت آمیز – در این گزارش تاکید بر این است که یادگیری برای با هم زیستن و هم زیستی مسالمت آمیز باید از طریق راهبردهای یادگیری مبتنی بر تعامل و همکاری به وسیله دونهاد خانواده و مدرسه آموزش داده می‌شود ( مشایخ ، 1381، ص .1) .

علاوه بر اهمیت به کار گیری راهبردهای یاددهی و یادگیری مشارکتی به منظور افزایش تعامل و همکاری میان دانش آموزان و تحقق هدف همزیستی مسالمت آمیز این راهبردها باید به دانشجویان و دانش آموزان بیاموزند که به جای انباشت حقایقی علمی در ذهن ، چگونه بیندیشند ، تصمیم بگیرند و درباره امور به درستی قضاوت کنند ( ماتیوز[2] ، 1994، به نقل از شعبانی ، 1383 ص 17) آنها باید یاد بگیرند که چگونه فرایند یادگیری خود را هدایت و کنترل کرده و مسئولیت یادگیری خود را به عهده بگیرند . در واقع آنها باید یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند و اساتید نیز باشد به این باور برسند که موقعیت تفکر و فرصیت خلاقیت را نمی‌توان با دستور دادن ، موعظه کردن ،‌القا و ترغیب به تقلید و اطاعت از دیگران به وجود آورد ، زیرا محدود ساختن فرآیند آموزش و یادگیری به انتقال و حفظ حقایق علمی ، رشد طبیعی اندیشه را محدود خواهد ساخت .( شعبانی ،‌ 1383)

الگوی یادگیری مشارکتی در طول دو دهه‌ی اخیر با استفاده از یافته‌های تحقیقات مختلف و درجهت بهبود و توسعه ، دستخوش تغییراتی گردیده و به شعب مختلفی که هر کدام در خصوص ویژه‌ای کاربرد دارند تقسیم شده است . درالگوی مشارکتی معلم به جای اینکه مطالب درسی را به دانش آموزان ارائه دهد ،‌صرفاً به عنوان یک منبع تسهیل کننده می‌باشد و در فرآیند یادگیری و آموزش با دانش آموزان همکاری می کند و هر دانش آموز به جای اینکه به صورت منفعل به معلم به عنوان یک منبع مرکزی انسانی وابسته باشد ، مجبور است که یک مشارکت فعال داشته و نسبت به آنچه یاد می‌گیرد مسئول باشد یادگیری از طریق همیاری راهبردی است که دانش آموزان را در غالب گروههای منسجم و پایدار برای کار و تعامل با یکدیگر بر می‌انگیزد . یادگیری از طریق همیاری مسئولیت پذیری شخصی را در میان تعاملات گروهی پرورش می‌دهد دانش آموزان اگر چه به صورت گروهی با یکدیگر اقدام می کنند ولی پیشرفت آنان در یادگیری بصورت انفرادی سنجیده می‌شود . در این صورت بین مسئولیت شخصی و گروهی یادگیرندگان ایجاد توازن می‌کند .( آقا زاده ، 1384 ، ص 90 تا 91 )

بیان مسئله

عوامل مختلفی باعث می گردند برنامه‌های درسی مقبولیت خود را بتدریج از دست بدهند. برای جلوگیری از این زوال برنامه ، لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرد و عوامل تهدید کننده آن شناخته شد و برنامه اصلاح گردد .( ملکی ، 1382)

در پروژه ملی آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی نیاز است اهداف ،‌محتوا ، روش‌های تدریس ، و روشهای ارزیابی آن مورد پژوهش قرار گیرند تا نارسائیهای آن شناخته و به اصلاح آن پرداخته شود . گر چه پیشرفت تحصیلی تحت تاثیر عواملی از قبیل هوش ، انگیزه ، نحوه ارزشیابی و خانواده قرار می‌گیرد ، از جهت دیگر یادگیری دانش آموزان و شیوه تدریس مهم است .

در اکثر مدارس روش سخنرانی و انفرادی مورد استفاده قرار می‌گیرد و کمتر به روشهای فعال و گروهی توجه می شود . نظریه‌های جدید یادگیری عنوان می دارند که یادگیری وقتی موثر است که یادگیرنده نقش اصلی را داشته باشد . معلم باید راهنما و جهت دهنده باشد و تلاش نماید تا به طرق مختلف دانش آموزان را هر چه بیشتر در فعالیت‌های کلاسی مشارکت دهد . در روشهای سنتی و انفرادی که امروزه از آنها به عنوان روشهای غیر فعال یاد می شود. معلم نقش فعالی در جریان تدریس داشته مطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان نمود و دانش آموزان فقط به صحبتهای او گوش داده و مطالب مورد نظر را حفظ می نمایند .

در چنین شرایطی زمینه‌های لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمی‌شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فکری شاگردان نیز از تاثیرات نامطلوب این شرایط بی‌نصیب نمی‌ماند . به همین دلیل امروزه موضوع روشهای آموزشی فعال ،‌ یادگیری فعال و یادگیرنده فعال جایگاه ویژه‌ای در مباحث تربیتی پیدا کرده است . البته عوامل متعددی مانند رشد اجتماعی و یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌شود که روشهای آموزشی غیر فعالی یکی از این عوامل است . این روشها و راهبرد یاددهی سنتی در عصر حاضر جوابگوی نیاز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و دانشجویان کشور به دلیل ارائه شیوه‌های نامناسب‌ تدریس با افت تحصیلی مواجه شده و خسارت‌های زیادی بر جامعه تحمیل می‌‌گردد . با توجه به این که روشهای تدریس سنتی ( انفرادی ) به شیوه غیر فعال ارائه می‌شوند ،‌معلمان با تکیه بر این روشها و به ویژه روش سخنرانی دانش آموزان را به حفظ و تکرار مفاهیم علمی ترغیب می کنند و علی رقم اینکه در محافل علمی و تربیتی ، از فعال بودن شاگرد ،‌رشد فکری و آزاد اندیشی وی صحبت می شود ، اما عملاً چنین دیدگاههایی از حد حرف و شعار خارج شده است (‌ علی عسگری ، 1384 ، ص 3)

نامطلوب‌ بودن این روشها به حدی است که بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانش آموزان نتیجه حاکمیت روشهای سنتی در مدارس است ( گودلد و سراتنیک [3]، 1983، ترجمه شعبانی ، 1382 ، ص 12) .

فلاول[4]( 1976) می‌‌‌گوید : امروزه یکی از مشکلات دانش آموزان ما این است که نمی‌دانند یک حقیقت را یاد گرفته‌اند یا نه ؟ نمی‌دانند که آیا یک مهارت را کسب کرده‌اند یا فاقد آن مهارت هستند . دانش آموزان به آغازگر و مبتکر فرایند یادگیری نیستند و روشهای سنتی به گونه‌ای آنها پرورش داده است که فاقد این توانایی‌ هستند که در فرآیند یادگیری قسمت اعظم مسئولیت یادگیری را برای دستاوردهایشان به عهده بگیرند .

در بین روشهای مختلف آموزش و یادگیری که توسط متخصصین پیشنهاد گردیده روش یادگیری مشارکتی که در نیم قرن اخیر مطرح شده موثر تر از سایر روشها به نظر می‌رسد و از حمایت تحقیقاتی بالایی برخوردار است . (‌ اسلاوین ) ، یادگیری مشارکتی را به عنوان وسیله‌ای برای تقویت مهارتهای فکری و ارتقاء سطح یادگیری ، وسیله‌ای برای بهبود روابط دانش آموزان نژادهای مختلف و آماده کردن آنها برای ایفای نقش در فعالیت‌های گروهی یاد می کند .

در روش یادگیری مشارکتی ، وابستگی بین فردی ، تعامل چهره به چهره دانش آموزان و مسئولیت انفرادی وجود دارد و این تکلیف را به عهده‌ی تمامی اعضاء می‌گذارد که مراقب یادگیری یکدیگر باشند تا گروه موفق شود ( تجربه کار ، 1380)

جانسون و جانسون ( 1981) و اسلاوین ( 1990) به نقل از سیف ( 1370) می‌گویند وقتی که موفقیت دانش آموزان به کمک و مشارکت سایر اعضای گروه وابسته است بیشتر به صورت مشارکتی فعالیت می ‌کنند . برای این منظور می‌توان مواد آموزشی را میان اعضای گروه تقسیم کرد و از هر یک از آنان خواست تا مطالب مهم خود را بیاموزد و آن را به دیگران آموزش دهد . همکاری در گروه ، دانش آموزان را تشویق می‌کند که به نظریات افراد دیگر گوش فرا دهند . در مورد مسائل و موضوعات گوناگون با یکدیگر بحث کنند .

یاد بگیرند که درباره پدیده‌های اطراف خود قضاوت کنند و سرانجام مسئولیتی را به عهده بگیرند .

غالباً در تمامی مدارس کشور هنوز آموزش به شکل سنتی است ، یعنی به جای دانش آموز محوری ،‌معلم محوری است و این معلم است که باید تمامی اطلاعات را به دانش آموزان ارائه دهد در این روش دانش آموزان به صورت منفعلانه عمل می کنند .

این رویکرد درست مخالف روش یادگیری مشارکتی است و یادگیری مشارکتی یکی از الگوهای نوین یادگیری و یاددهی است که می‌تواند محیط آموزشی را به گونه‌ای سازمان دهد که هم بر توانش شناختی و هم بر ویژگیهای عاطفی فراگیران تاثیرات مثبت و سازنده‌ای بر جای بگذارد .

اسلاوین ( 1991) به شواهدی اشاره کرده است که نشان می‌دهد روش یادگیری مشارکتی روابط بین دانش آموزان نژادهای مختلف را در کلاسهای مختلف بهبود می‌بخشد . همچنین این روش موجب بالا رفتن سطح عزت نفس و سایر ویژگی‌های عاطفی مثبت در دانش آموزان می‌شود .( سیف ، 1380)

حال با توجه به نقش موثر یادگیری مشارکتی در فرایند یاددهی – یادگیری و همچنین درس علوم ، در اینکه چه روشی باعث یادگیری بهتر دانش آموزان می شود و آنها را وادار به فکر کردن می کند ، این مساله برای ما مطرح می‌شودکه به بررسی و مقایسه دو الگوی تدریس مشارکتی و انفرادی به منظور استفاده از راهکارهای مناسب در جهت بهبود فرایند یاددهی و یادگیری و افزایش مشارکت در بین دانش آموزان بپردازیم .

اهمیت و ضرورت تحقیق

با توجه به اینکه هر ساله وقت و هزینه‌های زیادی توسط وزارت آموزش و پرورش وخانواده‌ها در جهت یادگیری دانش آموزان صرف می‌شود ولی مشاهده شده که یادگیری ضعیف در نتیجه افت تحصیلی در دروس متفاوت و مقاطع مختلف وجود دارد .

این موضوع به عنوان یک مشکل توجه متخصصین تعلیم و تربیت و والدین و برنامه ریزان آموزشی جامعه را به خود معطوف داشته و نظرات گوناگونی در رابطه با علل آن وجود دارد .

بعضی‌ها فقدان انگیزه ،‌بعضی دیگر روشهای تدریس ، سهل انگاری خانواده‌ها و .. را از علل اصلی این مشکل می دانند و کمتر به روش یادگیری دانش آموزان توجه می‌شود و تقریباً در بیشتر مدارس روش یادگیری انفرادی در تمام دروس و مقاطع تحصیلی مورد استفاده قرار می‌گیرد .( هر چند که به ظاهر ارزشهای گروهی استفاده می شود ) و کمتر به روشهای یادگیری گروهی از جمله روش یادگیری مشارکتی توجه می‌شود .

رکود و انفعالی که برمحیط‌های آموزشی و مدارس کشور ما حکمفرماست نیاز به تجدید نظر در روش‌ها و رویکردهای اداره کلاس را مطرح می ‌کند . مشارکت با فراهم کردن تنوعی که نیاز هر موقعیت آموزشی است . قابلیت آن را دارد که مشکل موجود را حل کند .

یکی از ضروری‌ترین تحولات در نظامهای آموزشی ، تحول در نگرش و تدریس معلمان ومدیران اجرایی نظام آموزشی است . برای دست یابی به چنین تحولی معلمان باید دانش و بینشی صحیح از نظریه‌ها وراهبردهای مختلف آموزشی داشته باشند زیرا نظریه‌ها و ریکردهای تحول آفرین در فرایند اجرا ، با استفاده درست از راهبردهای یاددهی - یادگیری هویت می‌یابند و کارایی و مفید بودنشان مشخص می ‌شود . مسئولان و مجریان نظامهای آموزشی باید باور کنند که نظریه‌ها و اجرای برنامه‌های درسی عناصری انفکاک ناپذیر هستند و تاثیر متقابل بریکدیگر دارند ،‌نظریه‌ها عمل را هدایت می‌کنند و بالعکس داده‌های حاصل از عمل موجب اصلاح ، رشد و تکامل نظریه‌ها می‌شوند . نظریه‌های تدریس و یادگیری جهت دهنده فکر و نگرش معلمان هستند و چهارچوب عملی آنان را در فرآیند اجرا شکل می دهند . نظریه‌ها بدون عمل تفکری است ایستا ، و عمل بدون مبانی نظری ، حرکتی کورکورانه است .( شعبانی ، 1382، ص1) .

امروزه نقش تعلیم و تربیت نسبت به گذشته دگرگون شده است . دیگر برخلاف گذشته نقش آموزش و پرورش فقط تعلیم صرف نیست بلکه به همان نسبت که بودجه‌های کلان به آموزش و پرورش اختصاص داده می‌شود انتظارات و توقعات از این نهاد نیز افزایش یافته است . مدرسه علاوه بر فراهم آوردن فرصتهای یادگیری باید به فکر رشد همه جانبه دانش آموزان باشد رشد ذهنی ، رشد جسمی ، رشد اجتماعی ، رشد عاطفی و ... همه باید مدنظر قرار بگیرند . باید به نقش یادگیری در دانش آموزان بیشتر توجه شود .

چون وظیفه اصلی و اساسی معلم در تدریس راهنمایی دانش آموزان برای یادگیری است . لذا او باید با استفاده از شیوه‌های گوناگون در موقعیت‌های مختلف ، دانش آموزان را فعالانه با مطالب مورد مطالعه و موقعیت‌های یادگیری درگیر نماید . مشارکت دانش آموزان در فرایند یادگیری آنقدر مهم است که بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری را به عنوان ملاکی برای ارزیابی معلمین مطرح نموده‌اند .

در تدریس ، معلم با نقش راهنمائی که دارد فراگیران را به سوی برنامه‌های درسی فرا می‌خواند و بین فراگیران و محتوای برنامه‌های درسی تعامل به وجود می آید ، از نگاه دیگری که به امر تدریس می‌کنیم بعد دیگر فعالیتهای متقابل معلم و فراگیر هستند که معلم نقش برانگیزاننده فراگیر به سوی تجربه و عمل و یا تفکر برای درک مطالب درسی را به عهده دارد .( ادیب نیا ، 1385)

در کشور ما در دهه‌ی اخیر نقاط ضعف آموزش سنتی بیش از پیش نمایان شده و این امر باعث شده که متخصصین تعلیم و تربیت روش آموزش گروهی ومشارکتی را پیشنهاد دهند . از جمله علی شریعتمداری ( 1375) با انتقاد از نحوه‌ی تالیف کتب درسی ، به دلیل عدم ایجاد سوالات اساسی در ذهن دانش آموزان برای رسیدن به نوآوری علمی ، عنوان داشت : دگرگونی شیوه آموزشی در مدارس کشور برای بالا بردن سطح علمی جامعه ضروری است . ایشان عنوان می دارند : شیوه آموزش باید به گونه‌ای باشد که دانش آموزان پس ا ز طی دوره آموزشی در مدارس کشور برای دادن طرح و ایده‌های نوین علمی آماده باشد . معلمان امروز باید نگرشی باز داشته باشند .

یعنی آماده باشند تا رویکردهای مختلف را بیازمایند و پذیرای اطلاعات تازه درباره یادگیری و یادگیرندگان باشند آنها همچنین باید روشهای مختلف را بکار گیرند تا اینکه کشف کنند کدامیک به نحو بهینه منجر به یادگیری دانش آموزان می‌شود ، معلمان آینده باید از حالت سنتی تغییر یافته به چیزی بدل شوند که کارل راجرز[5]« تسهیل کننده یادگیری » وکلر[6]« مهندس آموزشی[7] » یا « مدیر اقتضایی [8]» می‌نامند ش( سیف ، 1380)

روشهای مختلفی برای تدریس وجود دارد یکی از الگوهای تدریس که در سالهای اخیر مطرح شده الگوی مبتنی بر روش همیاری است . به نظر آلسون کنگ( آقا زاده 1383، ص 93 – 91) در یادگیری از طریق همیاری نقش معلم از « دانای صحنه کلاس به راهنمای عمل » تغییر می‌یابد . دانش آموزان بصورت گروهی به یادگیری اقدام می‌کنند .

ولی پیشرفت آنان در یادگیری بصورت انفرادی سنجیده می‌شود یادگیری از طریق همیاری دارای نظم و ساختار است و تمرکز اساسی‌اش بر اطمینان یافتن از رخ دادن یادگیری است .

یادگیری از طریق همیاری ،‌مهارتهای برقراری ارتباط دانش آموزان را می‌طلبد و آنها را ارتقاء می‌دهد موفقیت گروه به میزان اثر گذاری تعاملات میان اعضاء گروه بستگی دارد . پیش از آنکه یادگیری از طریق همیاری آغاز شود . دانش آموزان باید برخی مهارتهای مورد نیاز برای تعامل موفق گروهی را بیاموزند ، مهارتهایی نظیر : تعبیر و تفسیر واژگان و جملات برای درک و فهم بهتر و ارائه و دریافت بازخورد - خودداری از مجبور کردن گروه به پذیرش نظرات - ایجاد فرصت برای بیان ایده‌ها ( آقا زاده ، 1383 ، ص 92)

هرگاه صحبت از روشهای تدریس می‌شود عموماً نحوه تعامل معلم با دانش آموزان مطرح می‌شود اما کمتر به نحوه تعامل دانش آموزان با یکدیگر توجه می شود در رابطه با تعامل دانش آموزان در کلاس درس سه رویکرد وجود دارد : رقابتی - انفرادی - مشارکتی .

در رویکرد اول آنها می‌توانند با هم در رقابت باشند تا ببینند چه کسی بهترین است .

در رویکرد دوم دانش آموزان می توانند بطور انفرادی کار کنند ، در این رویکرد معلم مرجع اصلی است ،‌و این مهمترین نقش یادگیری انفرادی است ، در رویکرد سوم دانش آموزان به طور مشارکتی با هم کار می‌کنند و در قبال یادگیری یکدیگر احساس مسئولیت می‌کنند . زمانی که همکلاسانشان نیاز به کمک داشته باشند به کمک آنها می‌شتابند و موفقیت دیگران ،‌موفقیـت آنها و شکست دیگران ، شکست آنها محسوب می شود ، این رویکرد که یادگیری مشارکتی نامیده شده ، موجب یادگیری عمیق‌تر و خلاقیت و نوآوری بیشتر در دانش آموزان می‌شود .( شافر[9] ، 2002، به نقل از کرامتی 1384)

در روش یادگیری مشارکتی برخلاف آموزش سنتی و انفرادی معلم صرفاً یک منبع تسهیل کننده است و دانش آموزان وادار به مشارکت فعال در فرآیند یادگیری می‌شوند ، لذا چنین مشارکت فعالی منجر به یادگیری بهتر و عمیق‌تر مطالب می‌شود . تحقیقات بسیاری امتیازات و برتری‌های روش یادگیری مشارکتی را بر آموزش انفرادی آشکار ساخته‌اند . یکی از این امتیازات تاثیرمثبت آن بر پیشرفت تحصیلی است که جانسون و همکاران 1981 واسلاوین 1983 به آن پرداخته‌اند .

با توجه به نتیجه تحقیقات مبنی بر اینکه روش یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش یادگیری انفرادی سبب پیشرفت تحصیلی و یادگیری بهتری در یادگیرندگان می‌شود ، اماهنوز مدارس ما به طور جدی به این امر نپرداخته‌اند و پیاده کردن روش یادگیری مشارکتی را وقت گیر می‌دانند ، پس لازم است که پژوهشها و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود ، تحقیق حاضر و پژوهش‌های دیگر در این زمینه می‌تواند محرکی برای جلب توجه متخصصان و برنامه ریزان تعلیم و تربیت کشور در راستای نگاهی تازه به شیوه‌های تدریس باشد ، بنابراین انجام این تحقیق در این زمینه می‌تواند مفید باشد و در جای خود به تحقیقات بیشتر درباره شیوه‌های تدریس بینجامد.

فصل دوم

ادبیات پژوهش

یادگیری چیست ؟

برای رویارویی با انبوه چالشهایی که آینده در دل خود پنهان داشته است ، جامعه بشری در تلاش برای رسیدن به آرمانهایی چون صلح ، آزادی و عدالت اجتماعی ، آموزش وپرورش را سرمایه‌ای اجتناب ناپذیر می داند.( ژان دلور ، رئیس کمیسیون بین‌المللی آموزش و پرورش قرن بیست و یکم ، به نقل از ادیب نیا )

از نظر ادیب نیا ( 1385) یادگیری به معنای تغییر در رفتار ، از راه تجربه (‌تاثیر متقابل فرد بر محیط و محیط برفرد )‌ در انسان ایجاد می شود و مشتمل بر طرز تفکر ، مهارت‌های ذهنی و مهارت‌های فیزیکی است .بنابراین نقش استراتژیک ونهادی مدرسه همانا ایجاد یادگیری در فراگیران است .