رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

مقاله بررسی اشتغال زنان و مسائل مربوط به آن

مقاله بررسی اشتغال زنان و مسائل مربوط به آن در 30 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 24 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مقاله بررسی اشتغال زنان و مسائل مربوط به آن

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی اشتغال زنان و مسائل مربوط به آن در 30 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست

عنوان صفحه

- مقدمه...............................................................................................................

فصل اول...............................................................................................................

- اشتغال زنان....................................................................................................

فصل دوم...............................................................................................................

- ساختار سنی زنان شاغل.................................................................................

فصل سوم.............................................................................................................

-بیکاری زنان و عوامل مؤثر بر آن......................................................................

فصل چهارم...........................................................................................................

- خانواده و اشغال زنان : تصویر واقعیت در کشورهای صنعتی.....................

فصل پنجم.............................................................................................................

- اشتغال زنان . خانواده در ایران......................................................................

مقدمه:

موضوع «اشتغال زنان» و مخالفت مردان با کار آنها یکی از مهمترین مسایلی است که علی‌رغم اهمیت فوق العاده آن تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بدین ترتیب گر چه حضور فعال زنان در امور روزمره زندگی بویژه در خانه داری و تربیت کودکان آشکار است، اما نقش حساس آنها در تولید وتوسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جامعه چندان که باید محسوس نبوده است. از سوی دیگر وجود این باور در میان برخی از مردان که «نیازی به کار زنان نیست» و «جای زن درخانه است» موجب شده که فرهنگ «نان آوری مرد» در کشورهای توسعه نیافته باقی بماند و فشار بیشتری را بر روی نان‌آور خانواده که همان مرد است، وارد کند.

به گزارش خبرنگار «زنان» خبرگزاری دانشجویان ایران مخالفت مردان با کار زنان علاوه بر ایجاد فشار روانی بر روی آنها، موجب می شود که نرخ فقر درجمعیت زنان که همواره بیش از مردان است، ثابت بماند. از سوی دیگر هزینه های ملی صرف شده بریا تحصیلات وارتقای اجتماعی دختران و زنان با خارج ماندن آنها از چرخه کار وتلاش، به رکود بنشیند واین رکودهای خانوادگی، کشور و در مرحله بعد کل منطقه را با آمار وارقام اشتغالا و کار زنان نیاز است.

جنگ جهانی اول را می توان نقطه آغازین توجه به زن و شایستگی او در به دست گرفتن مسئولیتها در تولید اقتصادی بویژه در عرصه کشاورزی دانست. درسال 1908 فدراسیون بین المللی ارتقاء اطلاعات خانه داری در سوئیس تشکیل شد و مؤسسات آن اعلان کردند که زنان حق دارند زندگی بهتر، آرامش وبرابری بیشتر داشته باشند واولویت را دراین زمینه به آموزش زنان روستائی دادند که بیشتر بیسواد و پر مشغله بودند. گردهمائی گوناگون زنان روستایی در برخی از کشورها و برقراری تماس این گروه ها اولین هسته های تشکیلاتی زنان را پایه ریزی کرد واز این طریق جهان آگاهی یافت که هدف های مشترک و برقراری نزدیک می تواند چالشهای واقعی نیمی از جمعیت جهان را تبیین کند.

نخستین انجمن زنان کشورهای جهان بر اساس ارزشهای سنتی زندگی خانوادگی و مطرح کردن دیدگاهها، آراء و عقائد آنان در سطوح ملی و محلی و جهانی مورد توجه قرار گرفت. این انجمن در جهت نیل به ارتقاء سطح زندگی زنان و خانواده آنها در سطح جهان از طریق برنامه های توسعه روستایی ، آموزشی ودوره های تعلیماتی، اشاعه فرهنگ دوستی وتفاهم بین زنان سرتاسر جهان رهایی از فقر تشویق و پیشبرد آموزش و تحصیلات، جلوگیری از بیماری و حمایت از سلامت و بهداشت زنان روستایی در سطح بین المللی در زمینه های تغذیه ، بهداشت، بازاریابی، طرحهای کوچک کسب و کار، کشاورزی، مسکن، محیط زیست و طرحهای آب آشامیدنی آغاز به کار کرد. اما فقط از سال 1975 درهمایش مکزیکو ونیز درسال 1985 در همایش نایروبی دست اندرکاران فائو دریافتند که زنان روستائی درکشورهای در حال توسعه به عنوان تولید کننده، مباشر ، مبتکر ومسئول عاری از هر گونه حق و حقوقی بوده و بدلیل دریافت نکردن دستمزد سهمی نیز در اقتصاد ملی ندارند. ( به موازات جهش های جهانی در جهت شناخت جایگاه زن در نخستین سالهای پس از جنگ جهانی دوم توسعه جهانی بصورت انتقال جامعه از وضعیت سنتی به وضعیت نوین محسوس شد براساس دیدگاه توسعه رش اقتصادی و افزایش توانائی اقتصادی برای ایجاد و تداوم رشد سالانه تولید نا خالص ملی به عنوان پایه واساس توسعه مطرح شد. این مفهوم که به نشست ثروت به پائین موسوم شد دردهه 1960 میلادی موضوع اصلی توسعه بود و موافقین بسیاری را به خود جلب کرد. برپایه این نظریه افزایش درآمد به انباشت سطح بالا از پس انداز ودر نتیجه رشد اقتصادی می انجامد . بر اساس نگرشهای جدید الگوی توسعه قبلی مورد تردید جدی قرار گرفت و شاخصهای توسعه یافتگی که دردهه های 1950 و 1960 میلادی مطرح شده بود مورد تردید قرار گرفت و ملاکهای صرفاً اقتصادی بطور کلی مردود شمرده شد. از نظر این گروه اندیشمندان پدیده توسعه تنها منحصر به رشد اقتصادی و صرف اندازه کمی درآمد واشتغال نیست با گسترش دیدگاههای جدید توسعه وبسط حوزه مفهومی آن از دهه 1970 میلادی به بعد نگرشهای جدیدی پایه ریزی شد که نقطه عطف آن را در دهه 1990 میلادی می توان به وضوح مشاهده کرد . این دهه در بدو شروع به عنوان دهه توسعه انسانی شکل گرفت. در سالهای دهه 1990 مردم باید به استواری در کانون فرآیند توسعه جای گیرند. محکمترین دلیل این امر آنست که فرآیند توسعه اقتصادی به نحو فزاینده ای به عنوان فرآیندی برای گسترش تواناییهای مردم تلقی می شود.

به گزارش ایسنا، در سالهای اخیر وقوع تحولات فرهنگی، اجتماعی واقتصادی بر ساخت خانواده و از جمله نگرش آنها نسبت به مسایل مربوط به زنان اثر گذاشته؛ به گونه ای که علی رغم وجود برخی قوانین و مقررات و با گذشت سالها از عمر حکمرانی سنت ها به مسایل خانوادگی بتدریج از میزان نارضایتی مردان از اشتغال زنان کاسته شده است.

نتایج تحقیقات نشان می دهد «بی عدالتی رویه ای ، مبادله ای و تعاملی» ،«سلامت زدایی» «طرح های کاری نامناسب» ، «ترکیب نقش های کاری با نقش های خانوادگی»، «آسیب های تعاملی» ، « تضاد نقش های کاری با خانوادگی» و همچنین «عدم امنیت شغلی» درکاهش نسبت اشتغال زنان در بخش های دولتی مؤثر است.

بنابراین «برآورده شدن نیاز اقتصادی و معیشتی خانواده» می تواند نگرش مثبتی را درزمینه اشتغال زنان برای مردان به وجود آورد، این در حالیست که این مسأله در بسیاری از خانواده ها به خصوص در طبقه متوسط جامعه بیشتر صدق می کند و مردان درچارچوب نیازهای معیشتی خانواده عملا به درآمد زنان خویش اتکا دارند واین مسأله می تواند در روشن بینی ونگرش مثبت آنها نقش مهمی ایفا کند.

اشتغال زنان

3-1 روند وتحول وضعیت شغلی زنان

بررسیهای تبلیغی درمورد اشتغال زنان درکشورهای درحال توسعه، و کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که درهیچ یک از جوامع دنیا زنان به اندازه مردان در فعالیتهای اقتصادی مشارکت ندارند. البته میزان مشارکت از جامعه ای به جامعه دیگر واز زمانی به زمان دیگر متفاوت است و بستگر به تفاوت درسطح توسعه کشورها دارد. (1) این مسئله تا حدی مربوط به ایفای نقش مادری و قسمتی دیگر مربوط به آداب و سنن اجتماعی حاکم بر جوامع است. تحولات اقتصادی وسیاسی در کشور ها نیز تاثیر آنی بر میزان مشارکت زنان درفعالیتهای اقتصادی داشته است. «زنان قلب توسعه هستند آنها قسمت اعظم اقتصاد غیر پولی (کشاورزی معیشتی، زاییدن و پرورش بچه ها، نیروی کارخانگی) راکنترل می کنند و سهم عمده ای دراقتصاد پولی (تجارت، بخش غیر متشکل و اشتغال دستمزدی) دارند. درهمه جای دنیا زنان دو شغل دارند- داخل خانه و خارج آن. بعضی از این کارها به رسمیت شناخته نشده است و آنهایی که آنرا انجام می دهند توقع حمایتی ندارند (با درخطر قرار گرفتن سلامتی خود یا بچه هایشان کارشان در معرض خطر و از دست رفتن قرار می گیرد).

- مهاجرت فزاینده از روستا به شهر.

بدهی است درصورتی ثابت باقی ماندن نرخ مشارکت زنان درهمان سطح 2/8 درصد سال 65 نرخ بیکاری زنان می توانست کمتر از 35/13 درصدی سال 75 باشد . لذا افزایش نسبی این نرخ دراین دوره برای زنان اثر ناچیزی درظهور بیکاری ساختاری تحولات جمعیتی ناشی از افزایش نرخ مشارکت زنان داشته است. درمقابل دردوره (80-75) با افزایش نسبی نرخ مشارکت نیروی کاری از 4/35 درصد درسال 75 به سطح 1/37 درصد درسال 1380 رسید وقدر مطلق بیکاران از یک میلیون و 456 هزار نفر درسال 75 به حدود دو میلیون و 475 هزار نفر در سال 80 افزایش یافت. نرخ مشارکت مردان طی این دوره تقریباً در سطح 61 درصد ثابت باقی ماند اما نرخ بیکاری آنان از 46/8 درصد سال 75 به سطح 34/13 درصد درسال 80 رسید. بنابراین نرخ بیکاری مردان در این دوره بدون تغییر درنرخ مشارکت آنان افزایش یافته است لذا افزایش بیکاری مردان دراین دوره باید تحت تأثیر عوامل دیگری غیر از تحولات جمعیتی ناشی از نرخ مشارکت آنان باشد. در مقابل دراین دوره نرخ مشارکت زنان از 1/9 درصد درسال 75 با افزایش قابل ملاحظه ای دریک دوره پنج ساله به سطح 12 درصد در سال 80 رسید. به عبارت دیگر عرضه نیروی کارزنان از حدود دو میلیون نفر در سال 75 به حدود سه میلیون نفر رسید که همزمان با این پدیده نرخ بیکاری زنان نیز از 35/13 درصد در سال 75 با افزایش قابل ملاحظه ای به سطح 8/. 18 درصد درسال 1380 رسید . براین اساس درحدود دو میلیون و چهارصد هزار نفر از آنان شاغل و 550 هزار نفر نیز بیکار بودند. همانطور که اشاره د از مهمترین عوامل مربوط به افزایش نرخ مشارکت زنان افزایش سطح تحصیلات وفارغ التحصیلی آنان خصوصاً درسطح آموزش عالی است و همانگونه که انتظار می رفت نرخ مشارکت نیرویکارخصوصاً زنان از اوایل دهه 80 روبه افزایش نهاد و پیش بینی می شود نرخ بیکاری زنان طی سالهای آینده به بالای 20 درصد برسد.

بنابراین پدیده افزایش نرخ مشارکت زنان به عنوان یکیاز تحولات جمعیتی برروی ساختار نیروی کار زنان چنان اثری داشته که تعداد بیکاریان زن بایک افزایش صد درصدی از 272 هزار نفر در سال 75 به 549 هزار نفر درسال 1380 رسید لذا سهم قابل ملاحظه ای از بیکاران کشور را دراین دوره زنان بیکار تشکیل می دهند. بنابراین هر چند در این دوره تحولات جمعیتی ناشی از افزایش نرخ مشارکت مردان چندان با اهمیت نیست اما در مقابل ، تحولات جمعیتی ناشی از افزایش نرخ مشارکت زنان بسیار با اهمیت است وبه عنوان یک پدیده پایدار ودر حال رشد درسالهای آینده به عنوان یک عامل موثر بر سطح بیکاری ساختاری کشور عمل خواهد کرد.

بدین ترتیب تحولات سه دهه اخیر به ویژه نرخ رشد بالای سه درصدی در اوایل دهه 60 به همراه پوشش آموزش اجباری و رشد و گسترش آموزش عالی منجر به افزایش نسبی نرخ مشارکت نیروی کار زنان از 1/9 درصد درسال 1375 به حدود 12 درصد درسال 1380 شد به نحوی که عرضه نیروی کار با مدرک دانشگاهی با رشد متوسط سالانه 9/2 در صد از حدود یک میلیون و 810 هزار نفر در سال 1375 به حدود دو میلیون و 73 هزار نفر درسال 1380 رسید این در شرایطی بو که نرخ شد شاغلین با مدرک تحصیلی دانشگاهی در این دوره تنها 5/0 درصد بوده است لذا تحولات مربوط به جوان شدن نیروی کار ودسترسی بیشتر به انواع آموزشها و همچنین تغییر نگرش نیروی کار زنان مننجر به افزایش درذخیره بیکاری فارغ التحصیلات دانشگاهی از حدود 62 هزار نفر در سال 1375 به حدود 278 هزار نفر درسال 1380 شد.

رفتار نیروی کار سالخورده کشور وبیکاری ساختاری تحولات جمعیتی

آخرین پدیده مورد بررسی مربوط به بیکاری ساختاری تحولات جمعیتی دراین مقاله پدیده نیروی کار سالخورده کشور است. نیروی کار سالخورده، از آن جهت قابل اهمیت است که خروج آنها به معنای فراهم ساختن فرصتهای شغلی برای نیروی کار تازه وارد به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی است. برای نیروی کار سالخورده تعاریف گوناگونی قابل ارائه است.

نرخ مشارکت نیروی کار (زنان) و بیکاری ساختاری

نرخ مشارکت در واقع یک شاخص تجمعی است که در درون خود بسیاری از شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رابه همراه دارد لذا نوسانات این نرخ در کنار نوسانات نرخ بیکاری می تواند بیانگر تحولات طرف عرضه نیروی کار در تحلیل بیکاری ساختاری کشور باشد.

جدول (6-1) نشانگر آن است که تحولات جمعیتی و آموزشی کشور منجربه افزایش گروههای سنی آموزش پذیر شده است به نحوی که توسعه دوره ها و پوششهای تحصیلی و تا حدی هم کاهش نسبی سن بازنشستگی در این دوره باعث کاهش نرخ مشارکت مردان وزنان به ویژه درگروه سنی 19-10 سال شده است، به نحوی که نرخ مشارکت مردان درگروه سنی 14-10 از 37 درصد درسال 45 به 3/3 درصد درسال 1380 رسید و همچنین نرخ مشارکت زنان نیز درگروه سنی 14-10 از 14 درصد به 5/2 درصد درسال 1380 کاهش یافت که این از یک سو بیانگر تحولی ساختاری وعمده در گسترش نظام آموزش عمومی کشور واز سوی دیگر تحول ساختاری در عرضه نیروی کار زیر پانزده سال در کشور است.

بیکاری زنان در شهرها منتج از این عوامل است

1- وجود بسیاری از کارخانجات و مؤسسات بخش خصوصی که اشتغال زنان بیشتر در آن شکل گرفته بود.

2- به عنوان یک ویژگی- گروه سنی جوان جویای کار که بیشتر از دیپلمه ها هستند.

3- تبعیت ساخت سنی بیکاران از روند رو به رشد جمعیت که در نتیجه نرخ طبیعی زاد و ولد و مهاجرت، هجوم خود را بر بازار کار آشکار ساخته است.

4- آسیب پذیری بیشتر زنان شاغل که با کوچکترین دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … در معرض بیکاری قرار می گیرند.

در ایران، طبق سرشماری سال 1954، 666/907/5 مرد فعال در ایران وجود دارد که در کنار آنان فقط 335/573 زن دیده می‌شود و این بدان مناست که تقریباً 90% جمعیت فعال ایران را مردان تشکیل می‌دهند. بعد از این سرشماری آمارگیری نمونه در سالهای اخیر توسط مرکز آمار ایران و وزارت کار ارقامی تازه به دست می‌دهد که از این قرارند:

با توجه به این ارقام درصد زنان شاغل با توجه به کل شاغلین کشور (638/635/7) 89/9% است و درصد شاغلین مناطق شهری 15/40% نسبت به کل زنان شاغل کشور می‌باشد.

از دیدگاه اشتغال زن تباین خاص جوامع صنعتی و جوامع در حال توسعه، مخصوصاً‌ تحول سریع جوامع نوع دوم در برابر ثبات نسبی جهان صنعتی است. آمار نشان می‌دهد که 52 تا 53 درصد جمعیت ایران ازمردان و 47 تا 48 درصد بقیه را زنان تشکیل می‌دهند و میزان فعالیت (یعنی جمعیت فعال شاغلان و بیکاران به کل جمعیت) در سال 45 مساوی با 30% بوده، در حالی که در سال 51 این رقم به 5/28% نزول کرده ا ست. در سال 1345 میزان فعالیت مردان 4% و 5% و میزان فعالیت زنان 3/8% بوده است در حالی که در سال 1351 این نسبتها به ترتیب به 3/49% و 1/6% تغییر یافته است. زمانی که از این دیدگاه یعنی جمعیت در سن کار به جمعیت ایران می‌نگریم مشاهده می‌کنیم در سال 45‏، زنان 2/52% جمعیت مردان در سن کار بوده‌اند (10 تا 64 ساله) در مقابل 8/47% زنان.

لیک، زنان از تحقیقات انجام شده بر می‌آید، در همه سطوح طبقاتی با گرایشهایی یکسان در برابر بازار کار قرار نمی‌گیرند. نتایجی که در کتاب زن در جامعه از این دیدگاه، یعنی گرایش متفاوت زنان به بازار کار، با توجه به شرایط طبقاتی آنان در فرانسه به دست می‌آید، جالب است. در بین کارگران، 3/43% زنان کار می‌کنند و از جهت دیگر زنانی که کار می‌کنند و در عین حال مادر نیز هستند، فقط 22% است؛ از این نسبت در بین کارگران نیز زیاد است، لیک یک سوم این زنان کار نیم وقت دارند و مشاغل آنان در این سطوح توزیع می‌شود: خدمتکار، نگاهدار کودک، کارگر، کارمند ساده اداره. در بین طبقات متوسط این گرایش رو به کاستی می‌گذارد و کار زن به کمتر از 25% می‌رسد، در مقابل و به طور طبیعی سطح اشتغال بالا می‌رود، چنانکه مشاغل این زنان در چنین سطوحی قرار می‌گیرند: منشی، مددکار اجتماعی، معلم، حسابدار، فروشنده. در بین طبقات مرفه باز هم زنان کمتری کار می‌کنند (فقط 10%).

تفاوتهای زن و مرد و جذب متمایز زن در بازار کار با نقشهای متمایز زن در جامعه نیز همراه می‌گردد. جامعه صنعتی در این زمینه تفاوت کمتری نشان می‌دهد و آنجا که تفاوت بیشتر از همه است، شامل جوامعی می‌شود که سنت اشتغال زن در آنان وجود ندارد.

آماری که در این زمینه در مورد ایران داریم، از آمارگیری نمونه وزارت کار و مرکز آمار ایران به دست می‌آید و نشان دهنده گسترده کارکنان فامیلی است که از 4 زن شاغل، یک نفر را در بر می‌گیرد و هم آنکه از جذب عجیب زنان ایرانی در فعالیت‌های استخراج و تولید نشانی بدست می‌دهد (65/64%). گرایش متفاوت زنان به بازار کار با توجه به سطوح طبقاتی و آمادگی خاص هر یک از بخشهای اقتصادی در جذب زن که خود به پیدایی توزیع تازه‌ای از نقش‌های اجتماعی براساس جنس می‌انجامد، نه تنها در واقعیت بلکه توسط وجدان جمع نیز تأیید می‌گردد. تحقیقاتی که در فرانسه در همین زمینه صورت گرفته است نشان می‌دهد که مردان، در اکثر موارد بدون تردید می‌گویند زنان در بعضی از مشاغل مرجحند. زمانی که از زنان و مردان خواسته می‌شود به ترتیب، مشاغلی را که زنان بهتر انجام می‌دهند مشخص دارند، می‌بینیم نه تنها هر دو گروه به توزیع وظایف و رجحان زنان در بعضی حرف می‌اندیشند، بلکه هر یک اولویتهایی خاص خود دارند و حرفی خاص را در تخصص زن می‌پندارند. مردان قبل از همه کارهای «ظریف» را خاص زن می‌پندارند (7/37% از مردان)، سپس کارهای دفتری (28%) و بعد از آن تخصصهایی نظیر خیاطی (3/33%) را در محدوده زنان جای می‌دهند. در صورتی که برای زنان چنین نیست و از دیدگاه آنان حرفی در محدوده تخصص زن جای می‌گیرند که به طور طبیعی در سطوحی بالاتر جای دارند؛نظیر خدمات اجتماعی، تماس با مردم، مهمانداری و فروش که 8/23% زنان بدان اولویت می‌بخشند و سپس آمزوش که 1/21% زنان را متوجه خود می‌سازد و بعد از آن پزشکی که 4/19% زنان در آن رجحان زن بر مرد را می‌بینید.

جهت دریافت فایل مقاله بررسی اشتغال زنان و مسائل مربوط به آن لطفا آن را خریداری نمایید


فروش فایل پایان‌نامه ریشه های بدحجابی زنان

ما اولین نیستیم ولی بی شک برترین هستیم
به صفحه دانلود فایل(پایان‌نامه ریشه های بدحجابی زنان)خوش آمدید برای دانلود به توضیحات بیشتر بروید.شما پس از پرداخت هزینه ای ناچیز فایل{پایان‌نامه ریشه های بدحجابی زنان}را دانلود خواهید کرد

پایان‌نامه ریشه های بدحجابی زنان

بررسی علل افسردگی در زنان 65-25 سال

دوره ی‌کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند ، بیش از سایرین به افسردگیمبتلا می شوند چنانچه این آزارها باعث تخریب اعتماد به نفس شدهو احساس پوچی در فرد ایجاد می کند به علاوه احساس گناه ، ‌سرزنش خویشتن و انزوای اجتماعی را نیز به دنبال دارد پرورش یافتن در یک خانواده بی کفایت نیز از جمله عوامل مهم ابتلا به افسردگی در سالهای بعدی عمر به حساب می آید
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
بررسی علل افسردگی در زنان 65-25 سال

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی علل افسردگی در زنان 65-25 سال

چکیده

افسردگى هر چند که از شایعترین اختلالات روانى انسان است، با این حال شاید بیش از هر اختلال روانى دیگر ناشناخته مانده یا در تشخیص آن اشتباه مى‏شود. یکى از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگى، در آمیختن آن با غمگینى معمولى است. در زندگى هر کس موقعیتهایى پیش مى‏آید که خواه ناخواه او را غمگین مى‏سازد، اما این حالت با آشفتگى واقعى روانى و تقلیل بینش معنوى شخص همراه نیست. برعکس، افسردگى حالتى است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون مى‏سازد.

این بیمارى اختصاص به یک طبقه معین اجتماع یا کشور بخصوصى ندارد. علائم زجر دهنده آن را در میان مردم از ثروتمند و فقیر گرفته تا دانشمند و بیسواد و شاه و گدا، زن و مرد و در هر گوشه‏اى از عالم مى‏توان یافت.

مقدمه

افسردگی چیست و به چه صورت در زنان و دختران نمود پیدا می کند؟
افسردگی یک اختلال عاطفی است که در بعد عواطف فرد اختلال ایجاد می کند. افسردگی می تواند هم دلایل بیرونی و محیطی و هم علل ژنی و درونی داشته باشد. به لحاظ ژنی هورمونها تغییراتی در بدن ایجاد می کند.

ما در زبان روزمره، از کلمه افسردگی جهت توصیف ترکیبی از احساسات غمگینی، ناکامی، نا امیدی، و شاید رخوت و بی حالی استفاده کنیم اما زمانی که درمی یابیم پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان بالینی این کلمه را به شیوه ای متفاوت به کار می برند، سردرگم می شویم. ازدید آنان، افسردگی یا بیماری افسردگی، حالتی است که به درمان ویژه نیاز دارد. به علت این درهم شدن واژه ها افراد عادی و درمانگرانی که بیماری افسردگی مبتلا نشده اند، احتمالا همدردی و مساعدتی کمتر از آنچه جدی بودن موضوع افسردگی می طلبند، ازخودظاهر می سازند.آنان ممکن است چنین تصور کنند که افراد افسرده تن پرور، خودخواه، یا اهل تمارضند و آنان را با چنین عباراتی نصیحت می کنند : «سعی کن خودت را جمع و جور کنی» یا «خودت را از این حالت خارج کن، به آن بدی هم که فکر می کنی نیست»

افراد مبتلا به خوبی این مسئله را احساس می کنند که دوستان، همکاران و خانواده های آنها نمی توانند مشکل آنها را درک کنند و با آنان همدلی نشان دهند وبا نگرانی از اینکه دیگران آنها را به عنوان فردی متمارض تلقی کنند، ناراحتی شان را دو چندان می سازد.

ضرورتهای تحقیق

تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در زمره بالاترین نعمتهاست . و بدیهی است که بیماران روانی مخصوص به یک قشر ویا طبقه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می شوند و امکان ابتلا به ناراحتی های روانی برای تمام افراد وجود دارد . از میان اختلالات رفتاری زنان و بیماری آنان لازم است که بیشترین توجه به بیماری افسردگی شود زیرا افسردگی نوعی احساس غم است که اگر درجهت جلوگیری از آن اقدامی نشود به تدریج منجر به گوشه گیری خواهد شد و تقریبا حالت بی تفاوتی به انسان دست می دهد و این زنگ خطر بزرگی است برای زندگی چرا که چنین شخصیتی دچار نوعی کوری می شود و در اثر همین کوری خوبیهای زندگی را نادیده گرفته و فقط بدیها را می بیند واضح است چنین شخصی اکثر اوقات در تنهایی به سر میبرد و هرگز حاضر به رقابت مثبت در هیچ عملی نیست زیرا که خود را شایسته رقابت با دیگران نمی داند و در نتیجه پس از چندی اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و مسلم است که نتیجه کارش نه رضایت بخش خواهد بود نه قابل اعتماد . وجود یک بیمار روانی به کار عادی – اقتصادی خانواده لطمه شدید وارد می کند درآمد را کاهش داده و از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تاسف باری قرار می دهد . مراقبت و نگهداری بیمار روانی زندگی خانواده را مختل و نشاط و رفاه فردی را از اعضای خانواده سلب می کند . برای سازمان های درمانی – آموزشی – سیاسی – اقتصادی – انتظامی مساله بزرگ و پیچیده ای را ایجاد می کند . به این ترتیب عدم توجه به مسائل عاطفی و روانی زنان – آنها را با مسائل و مشکلات عدیده ای روبرو می کند و آنان را به صورت یک زن دشوار تحویل جامعه می دهد . تراکم مشکلات خطری است که زنان را تهدید می کند و مشکلی که بازشناسی – علت یابی و درمان نشده است با مشکل دیگری پیوند می خورد و ممکن است که در یک دور باطل به پاره ای انحرافات – کمبودها و حتی بزهکاریها در زنان منجر شود .

تعریف مساله


زندگی پر از فراز و نشیب های روحی است و زمانی که چرخ زندگی در سرازیریبیفتد ، نشیب های روحی تداوم یافته ، عملکرد طبیعی فرد مختل میشود و امکان بروز یک بیماری جدی و رایج به نام"افسردگی" افزایش خواهد یافت . افسردگی، روح ، جسم ، ذهن و رفتار فرد را درگیر می کند.

افسردگی – زنان – روابط اجتماعی

امکان بروز این بیماری هم درزنان وهم در مردان وجود دارد، اما بنا به دلایلی زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلامی شوند.
در کشور آمریکا در حدود 19 میلیون نفر ( 10/1 بزرگسالان ) مبتلا به افسردگی هستند . پژوهشگران نشان داده اند که شرایط بیولوژیکی و شیوه زندگی، از عوامل روانی – اجتماعی علت ابتلای بیشتر زنان به این بیماریست . از این رو اشاره به دو نکته حائز اهمیت است:
1-هر فردی به دلیل خاص خود ، ‌به این بیماری مبتلا می شود و حتی دو نفر از مبتلایان به دلایل مشابه ، دچار افسردگی نشده اند .
2ـعلائم افسردگی در بیشتر مواقع بروز می کند ، ولی زمانی که شخص،عزیزی را از دست می دهد، ‌احساس اندوه، ناامیدی و کاهش توانایی های روزمره،علائمی عادی به نظر می رسند.
همانطور که ذکر شد ، زندگی مملو از فشارهای روانی ، کار زیادوخسته کننده ، بیکاری دراز مدت ، در گیری ها و مشکلات خانوادگی و مالی ، تحریک پذیری فرد را افزایش خواهد داد . از آنجا که میزان تحمل فرد محدود است ، تا نقطه ای خاص می تواند تحریک شده و تجربه های مطلوب را پشت سر بگذارد. اما زمانی که تحریک احساسات ادامه پیدا کند ،‌ممکن است فرد نتواند مانند روزها یا ماه های قبل زندگی کند و به کار و فعالیتادامه دهد ؛ لذا حالتی گذرا پدید خواهد آمد که گاه به یک بیماری جدید تبدیل خواهد شد .

انواع افسردگی و علائم آن

افسردگی دو نوع است ،‌ یک قطبی و دو قطبی . در نوع دوم ( دو قطبی ) علاوه بر احساسغم واندوه ، با علائمی چون پرحرفی ، فعالیت زیاد و تحریک پذیری نیز رو به رو خواهیم بود . زنان کمتر از مردان به نوع دوم ( دو قطبی) افسردگی مبتلا می شوند . علائم افسردگی عبارتند از:

علائم افسردگی
1- شکایات مختلف جسمی و دردهای پراکنده
2- احساس خستگی دائم
3- سوء هاضمه و یبوست
4- اختلالات قاعدگی و جنسی
5-عدم احساس شادی و نشاط
6- لذت نبردن از زندگی
7- زودرنجی
8-از دست دادن توانایی انجام کارهای روزمره
9- کم خوابی و کم اشتهایی و گاهی برعکس
10-از دست دادن قدرت تصمیم گیری
11- احساس بی ارزشی و بی کفایتی
12- اشتغالات ذهنی دائمی درباره مرگ
13- اقدام به خودکشی

بررسی علت های افسردگی
عوامل متعددی چون ارث ، محیط ، شخصیت فرد و اجتماع در بروز افسردگی دخالت دارند .

الف ) ارث
امکان بروز افسردگی در فردی که سابقه‌ ابتلایبه اینبیماری را در خانواده خود داشته ، زیاد است ( به ویژه نوع دو قطبی )با توجه به اینکه افرادی که سابقه ژنتیکی ندارند نیز ممکن است به این بیماری دچار شوند .
ب ) محیط
عوامل ایجاد کننده ی فشار روانی در زندگی همه یما وجود دارد که از جمله ی آنهامی توان بهاز دست دادن عضوی از خانواده و دارایی ، اشکال در برقرار کردن ارتباطبا اطرافیان ، مشکلات مالی و تغییر چشمگیر در شیوه و سبک زندگیاشاره کرد که این هااز جمله عوامل مهم تلقی می شوند. به علاوه ، اعتیاد در3/1 مواردمنجر بهبیماری افسردگی خواهد شد .
ج )عامل های روانی اجتماعی
یک انسان منفی باف ، از اعتماد به نفس پائینی برخوردار است و نمی تواند وقایع زندگی خود را در دست بگیرد . دیدگاه و نگرش منفی سبب می شود که اثر عوامل استرس زا بیشتر شده و تندرستی فرد به خطر بیفتد . پژوهشگران معتقدند که منفی بافی در کودکی شکل گرفتهو پرورش دختران به شیوه های سنتی سبب بروز این گونه تفکر و دیدگاه خواهد شد .

هورمون ها وافسردگی


هر چقدر که بعضی از زنان سعی درانکار دارند، ولی این طور به نظر می رسدکه تفاوت های هورمونی که در جنس زنانه وجود دارد تمایل به بروز افسردگی در ایشان را افزایش می دهد. درحقیقت، افسردگی و اختلالات هورمونی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. از آنجایی که میزان جریان هورمون ها در زنان بیشتر است، می تواند یک دلیل دیگر برای ریسک بالای ابتلای آنها به افسردگی باشد و به همین دلیل است که دختران پس از بلوغ جنسی یعنی زمانی که هورمون های زنانه شروع به ترشح می کنند، حساس تر از پسران هستند. درحقیقت زنان، به ویژه دردوران مربوط به تولید مثل(قاعدگی، تخمک گذاری، بارداری و یائسگی) نسبت به افسردگی آسیب پذیرتر هستند.
تغییرات هورمونی دراین دوران برانتقالات عصبی که کنترل روحیات را بر عهده دارند، اثر می گذارند. هورمون استروژن هم با واکنش در برابر استرس، دربروز افسردگی اثر دارد و در مواقع بروز استرس، در بروز افسردگی اثردارد. درمواقع بروز استرس غده آدرنال به میزان زیادی هورمون کورتیزول ترشح می کند که فعالیت سیستم دفاعی و سوخت و ساز بدن را افزایش می دهد و می توان به راحتی گفت ترشح اضافه استروژن هم سبب افزایش ترشح هورمون کورتیزول و هم باعث کاهش فعالیت آن می شود تا دوباره به میزان طبیعی بازگردد.
در طول دهه های اخیر مطالعات بسیاری نشان داده است که بیش از نیمی ازافرادی که دچار افسردگی های عمیق بوده اند، دارای میزان زیادی از کورتیزول بوده اند اگر هورمون استروژن میزان کورتیزول را پس از استرس افزایش می دهد، پس این هورمون زنان را بیشتر به سوی افسردگی می کشاند، به ویژه پس از یک تنش عصبی.

آنچه زنان درباره افسردگی باید بدانند:


تنوع عوامل موجود در زندگی یک زن نفش مهمی در بروز افسردگی ایفا می کند . عوامل خاصی مانند تولید مثل ،‌ هورمون های ژنتیک و شخصیت ، عوامل بیولوژیکی و رنج هایی که زنان در زندگی خود متحمل می شوند قابل توجه اند . البته زنان بسیاری هستند که با این عوامل روبه رو شده اما هیچکدام از عوامل بیماری افسردگی در آنها مشاهده نمی شود.

بلوغ و افسردگی


پیش از بلوغ ، دختران و پسران کمتر دچار افسردگی می شوندواین نسبتدر سنین 11 تا 13 سالگی تغییر می کند . در سن 15 سالگی دختران دو برابر پسران به این بیماری مبتلا می شوند؛ البته در دوره‌ بلوغ، نقش ها و انتظارهای فرد به طور چشمگیریتغییر پیدا می کند و فشار روانی ناشی از بلوغ ، شکل گیری هویت فرد ، تشکیل اندام های جنسی ، جدا شدن از خانواده واستقلال در تصمیم گیری ،پسران و دختران را درگیر می سازد . تغییرات هورمونی ، ذهنی و جسمی نیز فشار روانی خاص خود را ایجاد خواهد کردو به علت ظرافت های خاص دختران بیش از پسران علائم افسردگی ، اضطراب و اختلال های گوارشی را نشان می دهند .

دوره میانسالی و نقش روابط اجتماعی و محیط های شغلی


پژوهشگران معتقدند که علت بروز افسردگی در زنان ، آسیب پذیرتر بودن آنان نیست بلکه بیشتربستگی به فشاری دارد که با آن روبه رو می شوند . مسئولیت بیش از حد در محیط کار یا در منزل ، جدا شدن از همسر و به تنهایی مسئولیت پرورش فرزند یا فرزندان را به عهده گرفتن ،‌ مراقبت از والدین یا فرزندان از جمله فشارهایی هستند که زنان را متأثر می سازد . کیفیت زندگی مشترک نیز تأثیر قابل توجهی بر ابتلا به این بیماری دارد . اگر زن وشوهر روابط دوستانه ، محکم و همراه با اعتماد دو جانبه نداشته باشند ، از زندگی مشترک خود احساس رضایت نمی کنند و در نتیجه میزان خطر ابتلا به افسردگی افزایش خواهد یافت.

دوره های تولید مثل


دوره های تولید مثل زنان مانند تخمک گذاری ، ‌دوره قاعد گی ، دوره بعد از وضع حمل ، یائسگی و حتی عقیم شدن ، نوسان هایی را در روحیه و خُلق زنان ایجاد می کند و ممکن است در دوره های کوتاه مدت به بروز افسردگی منجر شود . بنا به نظر محققین ، هورمون ها بر مغز اثر گذاشته ، روحیه و احساسات فرد را تغییـر می دهد و رابط های شیمیایی مغز تحت تأثیر هورمون ها قرار می گیرند . بیشتر زنان در دوره قاعد گی با تغییرهای جسمی و رفتاری زیادی مواجه می شوند که گاه به صورت احساس افسردگی و تحریک پذیری بروز می کنند . این تغییرها پس از تخمک گذاری ایجاد شده و تا زمان شروع قاعد گی شدیدتر می شوند . تغییر روحیه ، پس از وضع حمل نیز به صورت گذرا بروز می کند . علاوه بر این ،‌ دوره نگهداری از فرزند به دلیل دشواری ها و استرس های خاص خود می تواند خطر ابتلا به بیماری راافزایش دهد ، به ویژه در افرادی که سابقه ابتلا به دوره های کوتاه مدت افسردگی را ذکر می کنند .

نقش عوامل نژادی ، اجتماعی و فرهنگی


نژادهای مختلف از نظر ابتلا به افسردگی متفاوت اند . از نظر اجتماعی و فرهنگی ، زنانی که در

دوره ی‌کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند ، بیش از سایرین به افسردگیمبتلا می شوند چنانچه این آزارها باعث تخریب اعتماد به نفس شدهو احساس پوچی در فرد ایجاد می کند . به علاوه احساس گناه ، ‌سرزنش خویشتن و انزوای اجتماعی را نیز به دنبال دارد . پرورش یافتن در یک خانواده بی کفایت نیز از جمله عوامل مهم ابتلا به افسردگی در سالهای بعدی عمر به حساب می آید .
فقر و پائین بودن سطح زندگی نیز دستاوردهایی جز فشارهای روانی ، انزواطلبی ، عدم دستیابی به منابع جدید را به همراه نخواهد داشت . در بین افراد کم درآمد ناامیدی ، ناراحتی و نارضایتیبه ویژه کسانی که مورد حمایت اجتماعی قرار نگرفته اند ، رواج دارد .

سالخوردگی و افسردگی


در دوره ی‌سالخوردگی ، زمانی که فرزندان یکی پس از دیگری خانه و خانواده را ترک می کنند، زن با یک خانه ی تهی مواجه خواهد شد . برخی از زنان که مستعد ابتلا بهبیماریافسردگی هستند، با از دست دادن هویت و هدف زندگی روبه رو می شوند . البته بسیاری از سالمندان از زندگی خود رضایت دارند و آنچه اهمیت دارد این است که نباید افسردگی را با واکنش های طبیعی ناشی از مشکلات اقتصادی ، جسمی و اجتماعی اشتباه کرد .


بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

در روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی مباحث جنجال برانگیزی مطرح می شوند، این مباحث جذابیت خاصی را برای محققین ایجاد نموده و زمینه مساعدی را برای برپایی تحقیقات بنیادی و کار بردی فراهم ساخته اند یکی از موضوعاتی که همواره به مانند پلی ارتباط بین روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی را ایجاد می کند،مبحث خویشتن است در مبحث خویشتن1، عزت نفس2، کنتر
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

چکیده

در این تحقیق،به بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد پرداخته شد بدین ترتیب که میزان عزت نفس را با تست کوپراسمیت مورد سنجش قرار دادیم.

نمونه تحقیق 30 نفر زن متأهل و 30 نفر مجرد در نظر گرفته شد، پس از بدست آوردن نمرات خام، جدول توزیع فراوانی، شاخصهای گرایش مرکزی و پراکنش، نمودارهای چند ضلعی ترسیم شد و در نهایت از طریق آزمونt گروههای مستقل به بررسی تفاوت بین عزت نفس دو گروه پرداختیم .

از آنجائیکه t بدست آمده کوچکتر از t جدول بود به این نتیجه رسیدیم که تفاوتی بین عزت نفس زنان متأهل و مجرد وجود ندارد .

مقدمه

در روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی مباحث جنجال برانگیزی مطرح می شوند، این مباحث جذابیت خاصی را برای محققین ایجاد نموده و زمینه مساعدی را برای برپایی تحقیقات بنیادی و کار بردی فراهم ساخته اند. یکی از موضوعاتی که همواره به مانند پلی ارتباط بین روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی را ایجاد می کند،مبحث خویشتن است . در مبحث خویشتن[1]، عزت نفس[2]، کنترل خویشتن[3] و… عنوان می گردد .

در حال حاضر، تحقیقات فراوانی در زمینه عزت نفس صورت می گیرد که عوامل شکل دهنده آن را معرفی خواهند کرد .(کریمی، یوسف،1364، ص 24 )

در زمینه عوامل مؤثر بر عزت نفس عنوان می گردد که عوامل گوناگونی در ارتباط با آن می باشند ،که این پژوهش هدف آن است از تفاوت های متعددی که بین مجردین و متأهلین وجود دارد عزت نفس مورد ارزیابی قرار می گیرد. به عبارت دیگر رابطه ازدواج و عزت نفس مورد بررسی قرار می گیرد .

موضوع تحقیق:

بررسی میزان عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد.

فایده، اهمیت، هدف تحقیق:

یکی از زیر بنایی ترین و مهمترین عوامل مؤثر در سلامتی روان ، عزت نفس می باشد. چنین به نظر می رسد که بحث پیرامون این موضوع ،یک ضرورت اساسی ، به منظور ارتقاء سطح بهداشت روانی در جامعه می باشد .

نیاز اصلی و اساسی ما در زندگی داشتن احساس خوب در مورد خودمان است ، ما نیاز داریم که خود را از نظر جسمی ، فکری و احساسی و عاطفی انسان خوب و با ارزش بدانیم. چنین احساسی ، نیاز قطعی و اساسی است که بدون دادن اعتبار و ارزش لازم به خودمان هرگز قادر نخواهیم بود تا از احساس آرامش و آسایش درون برخوردار شویم.( نینوایی ،1375،ص 14ـ13)

زنان در جامعه از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند . نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می دهند . این قشر از حساسیت خاصی برخوردار است که اگر به نیاز آنها توجه کافی مبذول نشود، مسلماً خسارت های زیانباری چه از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی به جامعه وارد خواهد آمد .

پس با توجه به اهمیت موضوع عزت نفس و قشر وسیعی از زنان که در جامعه زندگی می کنند برآن شدیم تا به بررسی عزت نفس در بین زنان بپردازیم . از طرفی یکی دیگر از مسائلی که در زندگی زنان مورد توجه قرار گرفت مسأله ازدواج است تصمیم گرفته شد که به بررسی عزت نفس در بین زنان متأهل و مجرد پرداخته شود تا مشخص گردد آیا بین زنان متأهل و مجرد از لحاظ عزت نفس تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ اگر تفاوتی مشاهده می شود در پی علل باشیم تا پس از شناخت عامل در پی رفع آن برآییم .

فایده دیگر این تحقیق این است که به بالا بردن شعور فرهنگی ایرانیان کمک کنیم تا به نقش اساسی زن در جامعه پی برده شود و به این ترتیب قسمتی از مشکلاتی که سبب آن زنان هستند در جامعه رفع شود .

فرضیه های تحقیق :

در این تحقیق برای رهنمود بخشیدن به فرآیند پژوهش فرضیه های ذیل عنوان می گردند :

فرض صفر

بین میزان عزت نفس و متغیر ازدواج در بین زنان ارتباط معنی داری وجود ندارد.

فرض خلاف

بین میزان عزت نفس و متغیر ازدواج در بین زنان ارتباط معنی داری وجود دارد .

تعریف عملیاتی :

1ـ عزت نفس طبق تعریف فرهنگنامه ای : ارجمندی خود ، گرامی داشتن خود ، عزیز دانستن خود ( عمید، 1363 ، ص 863 )

2ـ عزت نفس تصورات ، نگرشها ، ارزیابی هایی که شخص به طور مدام درباره خود انجام می دهد ( کوپر اسمیت ، 1967 )

الف) مفاهیم نظری تحقیق :

عزت نفس یا خود ارزیابی ، اثرات برجسته ای در جریان فکری ، تمایلات ، ارزشها و هدفهای شخص دارد و کلید فهم رفتار اوست . به منظور شناخت کیفیات روانی انسان و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان عزت نفس و معیارهای قضاوت وی درباره «خویشتن» آگاهی یافت . یکی از الگوهای ساختاری عزت نفس «مفهوم خود» است که به توضیح آن می پردازیم .



مقاله اهمیت توجه به اعتیاد زنان

مقاله اهمیت توجه به اعتیاد زنان
دسته بندی پژوهش
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14
مقاله اهمیت توجه به اعتیاد زنان

فروشنده فایل

کد کاربری 25341
کاربر

آیا زنان باید در اولویت مبارزه با مواد مخدر قرار گیرند؟

امروزه به ویژه در دوران گسست و عبور از دوران پدرسالارانه روابط انسان‏ها در جامعه‏ای که به جز خانواده و دولت نهاد یاریگر دیگری بطور اساسی وجود ندارد وظایف خانواده و جامعه در آشوبی عمیق فرو رفته و بنیان‏های معرفتی زندگی سالم مجال رشد و نمو ندارند. در عوض پدیده دختران فراری، اعتیاد یا بیماریهای روانی رشد فراوان نموده‏اند....
زنان در این میان در فشار مضاعفی فرو رفته‏اند. از یکطرف در الگوی خانواده سالم زن آرامشگر خانواده و پرورش دهنده آن است و دارای وظیفه‏ای بس سنگین است و از طرف دیگر در این واقعیت نازیبای خانواده و جامعه، انسانیت و حقوق اساسی او مرد هجوم قرار گرفته و از ناحیه همین خانواده در آسیب ورطه اعتیاد می‏افتد.
برای بازساری این روابط چاره‏ای جز اولویت دادن بنیان خانواده یعنی زنان نداریم. بر این مبنا باید به تفاوت‏های جنسیتی و متناسب با نیازهای زنان در پیشگیری، درمان و مهاراعتیاد توجه کرد.
در دورانی که دولت می‏باید تأمین اجتماعی و سازمان‏های غیر دولتی را بعنوان مکمل‏های اساسی در قدرت برای بوجودآوردن پیوندها و یاریگری‏ها متناسب با این دوران سامان می‏داد - خانواده را با انبوه مشکلات دوران گذشته تنها گذاشته است و نقش عمیق خویش در فهم و حل مسایل مردم را فراموش کرده و به ناچار انتقال معضلات و مسایل به حیطه خانواده، افراد خانواده را دچار آسیب‏های فراوان نموده که راه حل آن هم رعایت هنجارهاست. چرا که هنجارهای جامعه سنتی جوابگوی انسان مستقل‏تر و رشد یافته‏تر جامعه فعلی نیست، بلکه راه حل رسیدن به سامانی نوین است که NGOها ابزار آموزش و حلقه پیوند آن هستند.
حقیقت آن است که در جامعه امروز ساخت خانواده بسرعت دستخوش تغییر می‏شود، جایگاه و نقش‏های افراد و مخصوصاً زنان در حال تحول است و این، در حالی است که نهادهای دیگر جامعه چون دولت، اقتصاد، آموزش و پرورش و مجموعه قوانین و مقررات حقوق مدنی و... هنوز این تغییرات را تعریف نکرده و با آن هماهنگ نشده است. همین موجب بروز مشکلات و نابسامانیهایی در حیات خانواده و مخصوصاً در زندگی زنان می‏شود، مشکلات و نابسامانیهایی که به دلیل حل نشدن در مواردی به آسیب‏های اجتماعی منجر می‏شود. ...