رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

پروتکل درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)

پروتکل درمان شناختیرفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود) در 66 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 64
فرمت فایل docx
حجم فایل 2104 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 66
پروتکل درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)

فروشنده فایل

کد کاربری 19695
کاربر

پروتکل درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود) در 66 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc




ویژگی های کلی محصول :


آماده سازی در 13 جلسه درمان و ارزیابی ( 3 جلسه ارزیابی + 10 جلسه درمانی)

شامل توضیحات کامل درباره بیماری، تشخیص آن ، مفهوم ، اصول شناخت بیمار، شرح کامل 13 جلسه ارزیابی و درمان ، پرسشنامه ها و فرم های مربوطه و منابع

توضیح کاملِ تک تکِ مراحل هر جلسه

در 66 صفحه ورد قابل ویرایش با زبان فارسی با فونت bnazanin اندازه 14 فاصله خطوط 1.5

رفرنس دهی معتبر + تمامی منابع استفاده شده

برگرفته از فصل 11 کتاب International Handbook of Cognitive and Behavioural Treatments for Psychological Disorders که به رایگان همراه فایل دریافت می کنید .

نحوه دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین 29 هزار تومان ، قادر به دانلود خواهید بود .


فهرست مطالب :


معرفی

مفهوم و تشخیص

طبقه بندی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا

طبقه بندی سازمان جهانی بهداشت

تقویت حسگر های عصبی

تکنیک های رفتاری

برنامه های رفتار شناسی ساختاری

درمان تفسیرات فاجعه بار و فرضیه های نامناسب

پروتکل درمان و شرح جلسات ارزیابی و درمان

منابع

ضمیمه ها


بخشی از متن :


معرفی:

یکی از ریشه دار ترین آن ها در توصیف هیپوکاندریا دشواری تفهیم در درمان آن است. اکثر درمانگاه ها هیپوکاندریا را به عنوان یک موضوع تغییر ناپذیر با یک پیش بینی بسیار بد در نظر می گیرند. دلایل مختلف برای توجیه این تصور منفی ارائه شده است (Barsky,Geringer & Wool, 1988a). در وهله ی اول، هیپوکاندریک ها با مخالفت در برابر مداخله های پزشکی همراه با عوارض ، تشدید علائم یا ارائه ی درخواست های جدید که جایگزین قبلی ها هستند، واکنش نشان می دهند. در وهله ی دوم ، آن ها از آن جا که معتقدند مشکلشان منحصرا فیزیکی است، به خوبی یک مقاومت روانی نشان می دهند. در نهایت، آن ها بیمارانی هستند که از یک سو به صورت وابسته به پزشکان خود ظاهر شده و از سویی دیگر خصمانه و با تمایل پیشنهاد کمک از آن ها را رد می کنند که به ناچار مانع برقراری یک پیوستگی درمانی مناسب است. به هر حال، حتی تشخیص هیپوکاندریا یک مشکل باالقوه در درمان است


طبقه بندی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا


DSM-IV (APA, 1994) هیپوکاندریا را در یک طبقه ی کلی از اختلالات حالت جسمانی قرار می دهد که ویژگی رایج که این گروه از اختلالات را مشخص می کند" حضور علائم فیزیکی است که یک شرایط کلی پزشکی می خواهد" و به طور کامل با یک وضعیت پزشکی کلی ، با اثرات مستقیم از یک ماده روانگردان یا با هر اختلال ذهنی دیگری ( مانند اختلال استرس و اضطراب )، شرح داده نمی شود. علائم باید موجب درمان چشمگیر اختلالات یا معضلات جامعه، اشتغال یا سایر موارد عملکردی باشد. طبق پیشنهاد
Clark, Watson & Reynolds (1995) تعریف ارائه شده توسط DSM-IV از اختلالات جسمانی شامل اختلالاتی مانند هیپوکاندریا یا اختلالات بدنی نمی شود. پس مشخصه ی اصلی آن ها هیچ نشانه ی فیزیکی ای ندارد. به همین دلیل ، Clark (1995) نشان داد از جمله احساسات اشتباه افراد درباره ی خود در مورد نشانه های جسمی و ویزگی های ظاهری در اختلالات عصبی است.........


نمونه ای از جلسات درمانی :


پروتکل درمان:

این بخش به طور مختصری از برنامه ی درمانی می گوید که ما از طرح پیشنهادی Salkovskis and Warwick (Salkovskis, 1989, 1991; Salkovskis & Warwick, 1986; Warwick, 1989; Warwick & Salkovskis, 1989, 1990) ساخته بودیم.

پروتکل ما در حال حاضر شامل 2 مرحله است، اولی با ارزیابی مشکل در ارتباط است و دومی شامل هسته ای از درمان بخوردار است.


مرحله ی ارزیابی:

فرآیند ارزیابی در 3 جلسه انجام می شود. به طور کلی پیشنهادات خارجی ( جدول 2 ) را دنبال می کند. دو جلسه ی اول برای تقویت آگاهی از مشکل با استفاده از اطلاعات کلامی که از بیمار گرفته می شود انجام می شود.
این اطلاعات می تواند با استفاده از یادآوری بالینی و یک پرسشنامه ی بیوگرافی که دیدگاه کامل تری از وضعیت زندگی بیمار می دهد تکمیل شود.


موضوعات جلسه ی 1 و 2 و 3 مرحله ارزیابی:

...........

...........

..........



فاز درمان :


درمان، تلاش برای دستیابی با اهداف زیر است(Warwick, 1989; Warwick & Salkovskis, 1990):
1. تشخیص فرضیه های نامناسب در مورد نشانه های جسمانی، بیماری و رفتار های سلامتی و جایگزین کردن آن ها با رفتار های منطبق تر
2. مدیریت برای نشان دادن علائم جسمانی غیر آسیب شناسانه به علل خوشخیم با احتمال بالاتری از وقوع
3. سرکوب رفتار های مشکوک مرتبط با حفظ تمایل بیش از حد به سلامتی.


برنامه ی درمانی طراحی شده که در طی 10 جلسه اعمال شد، هریک حدود یک ساعت ( به جز اولی که کمی طولانی تر بود ) برای دوره یک هفته ای طول کشید. جلسات به 3 شکل مختلف تشکیل شد: فاز اول ، گسترش مدل و ایجاد سازگار ی ( جلسات 1 و2 )، فاز دوم، استراتژی های معالجه ( جلسات 3،4،5،6،7،8،) و فاز سوم، پیشگیری از عود کردن ( جلسات 9 و 10 ). توصیه شده که استراتژی های درمان متنوعی اعمال شود که برنامه با قوانین کلی ارائه شده در جدول 3-11 تهیه شود.


فرموله بندی مدل و ایجاد سازگاری ( مصالحه )


برنامه ی جلسه اول:


1. معرفی این فرضیه که بیمار براین باور است مشکل را توضیح دهد. ( اختلال جسمانی)
2. پیشنهاد یک فرضیه جایگزین جدید ( مشکل اضطراب ) توضیح به بیماری درباره ی :
a. اضطراب چیست؟
b. اهمیت پذیرش اضطراب
c. راه های نشان دادن اضطراب
d. ارتباط بین تفکرات، احساس و رفتار ها
e. ارائه ی مدل رفتار شناسی Warwick and Salkovskis از هیپوکاندریا با استفاده از مثال " فوبیای قلبی"
f. توضیح یک مدل مشابه با مورد بیمار3. تکلیف خانه


شرح جلسه :

1- معرفی فرضیه که بیمار باور دارد مشکلش را توضیح دهد ( اختلال ارگانیک ) . جلسه با یک سنتز از اطلاعات بیمار در رخداد های قبلی آغاز می شود ( مثلا از علائم و نشانه های او، چیزی که راجع به آن ها فکر می کند، شیوه ای که او در آن تأثیر می پذیرد ) تأکید می کند بر حقایقی که به عنوان مدارکی از وجود یک بیماری فیزیکی جدی اند.


2- پیشنهاد یک فرضیه جایگزین جدید ( مشکل اضطراب )، ممکن است یک فرضیه جایگزین جدید معرفی شود که بیمار ببیند که حقایقی وجود دارد که با بیماری ای که او ادعا می کند منطبق نیست. به منظور انجام این کار، حقیقت این است که پزشک هیچ بیماری ای را پیدا نکرده و معاینات و آزمایشات پزشکی وجود یک مشکل فیزیکی مشخص را نشان نداده اند.
پس در برخورد با فرضیه اولیه که بیمار آن را حفظ کرده است ( که او به شدت بیمار است )معالج پیشنهاد می کند که امکان حل مشکل از دیدگاه های مختلف قابل حل است به این معنا که یک مشکل اضطراب وجود دارد. برای کمک به درک بیمار این پیشنهاد جدید مفاهیم مقدماتی کلی را مورد بحث قرار داده و با مثال های مختلفی تشریح می شود که می توان انتزاعی و یا از تجربه ی روزامه ی شخصی به دست آید. قسمت آموزشی این جلسه با هدف بیان موارد زیر است:


a. اضطراب چیست؟ اضطراب با عنوان یک احساس توصیف می شود که همه ی مردم آن را تجربه کرده و شامل کارهایی است که به عنوان یک مکانیزم هشدار دهنده زمانی که ما در وضعیتی تهدید کننده قرار داریم،فعال کننده است.


b. اهمیت پذیرش اضطراب : این تأکید دارد که این واکنش یک اهمیت انطباقی دارد زیرا به افراد اجازه می دهدتا ابزار لازم را در معرض خطر قرار داده یا از آن فرار کنند. با این حال اضطراب ممکن است در برخی موارد مشکل ساز باشد مانند هنگامی که در شرایط امن فعال شود.


c. راه هایی که در آن اضطراب نشان داده شده است. اضطراب در 3 سطح بیان می شود:
فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری . با توجه به اولی، توضیح داده شده است که هنگامی که فرد یک سطح بالایی از اضطراب را تجربه می کند یک مجموعه از تغییرات در بدن رخ می دهد. این به دلیل افزایش تحریک فیزیولوژیکی سیستم عصبی آناتومی است که بخشی از سیستم عصبی است که بسیاری از اندام های داخلی ما را کنترل می کند( مانند سیستم های قلبی عروقی و دستگاه گوارش ) به همین دلیل است که وقتی فرد احساس اضطراب می کند. یک سری از علائم مانند افزایش ضربا قلب ، سختی تنفس، احساس سرگیجه، تنش عضلانی، افزایش تعریق و ... رخ می دهد. همه ی این احساسات در ارتباط با تحریک فیزیولوژیکی باعث ناراحتی می شوند ( اما برای سلامتی فرد خطرناک نیستند. تا آن جا که سطح شناختی مطرح است، توضیح داده می شود که روشی که در آن ما به یک وضعیت خاص واکنش نشان می دهیم به طور عمده به نحوی است که ما تفسیر می کنیم یعنی آنچه که در مورد آن فکر می کنیم. برای تشریح تأثیر افکار مثال زیر وجود دارد:ما به شیوه ای که به یک نظر توهین آمیزکه آن را به عنوان خصومت عمدی برداشت می کنیم واکنش نشان می دهیم ، اگر آن را نتیجه ی روز بدی که بر هم صحبتمان گذشته آن نوع واکنش را نشان نمی دهیم.
در نهایت، اشاره شده است که اضطراب می تواند در یک سطح رفتاری نشان دهنده ی شرایطی که قبلا باعث اضطراب ما شده و پرهیز کرده ایم و یا پیش بینی حالات احساسی ( رفتار اجتنابی) یا رها کردن وضعیتی که در آمن شروع به اضطراب کرده ایم باشد ( رفتار افراد).


d. ارتباط بین تفکر ، احساس و رفتار. این رابطه می تواند با استفاده از یک مثال در راستای Beck et al. (1979, pp. 138-139)تشریح شود. در این مثال از بیمار دعوت شد تا خود را نیمه شب تنها در خانه تصور کند درحالیکه یک صدای بلند از اتاق دیگر می شنود. با استفاده از یک سری سوال ( به عنوان مثال چه احساس می کنید وقتی به ان فکر می کنید؟ چه اتفاقی انجام می دهید؟ ) او میخواهد ببیند که اگر او فکر می کرد در آن " یک سرقت از خانه بود"می تواند مضطرب شود و دست به انجام کاری بزند تا خطر به حداقل برسد ( مخی کردن خود یا خبر کردن پلیس) . به هر حال اگر او فکر می کرد " پنجره باز است و باد سروصدا می کند" او احساس آرام و متفاوتی را تجربه می کرد و به سادگی میخواست پنجره را ببندد. برای نشان دادن رابطه ی بین افکار، احساسات و رفتار ممکن است مفید باشد که از بعضی از موارد نگرانی درباره ی سلامتی ثبت شده توسط بیمار در دفتر یادداشت روزانه استفاده شود. به همین ترتیب، در ارتباط با علائم جسمانی ، اطلاعاتی درباره ی نحوه ی تأثیر عوامل خاص بر ظاهر و تشدید علائم و احساسات جسمانی داده شده است. برای نشان دادن این مورد، مثال هایی مانند توجه به افزایش ضربان قلب یا رنج بردن از اسهال زمانی که به ما حس عصبی دست می دهد یا بدتر شدن فرآیند التیام زخم اگر به طور مداوم آن را لمس کنیم وجود دارد.


e. ارائه ی مدل رفتار شناسی از هیپوکاندریا Warwick and Slakonskis. ( توسعه و مکانیزم هایی که مشکل را حفظ می کنند با استفاده از مدل " فوبیای قلبی" شرح زیر می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثالی از یک نمونه ی معمول " فوبیای قلبی"( modified from Warwick & Salkovskis, 1989):
" از زمان مرگ پدرش از یک تومور مغزی 15 ساله ، مرد شروع به به باور کرد " نشانه های جسمانی همیشه علت وجود بیماری اند زیرا اگر اینطور نبود ، آنها وجود نداشتند." اخیرا و از زمان مرگ ناگهانی یک دوست نزدیک به دلیل حمله ی قلبی ، او شروع به تمرکز بر احساسات بدنی خود کرده است مانند افزایش ضربان قلب که تا آن لحظه متوجه آن نبود. این واقعیت اعتقاد او و مجموعه ای از ایده های مرتبط با نشانه ها یش او را فعال کرد. بنابر این شروع کرد به احساسات منفی به عنوان مثال " من ممکن است یک بیماری قلبی داشته باشم"، " من ممکن است حمله ی قلبی داشته باشم"، " هیچ راه حلی نیست"، " من خواهم مرد" و ... و همچنین تصاویر ناخوشایند مانند دیدن خود در یک تابوت با خانواده اش که در اطراف وی گریه می کنند. همه ی این ها باعث اضطرابی بزرگ و نگرانی درباره ی سلامتی اش می شود. و به طور مداوم علائم را در قفسه ی سینه اش، فرکانس تپش قلبش توجه می کرد. سینه ها و دست در بازوی چپش زمانیکه به ماهیچه هایش می آمد بررسی می کرد و از همسرش می خواست تا او را دلداری دهد و هر هفته به دکتر برود با وجود این واقعیت که او در بسیاری از موارد مطمئن بود که قلب او کاملا خوب عمل می کند"
از داستان گفته شده و سوالاتی که از بیمار پرسیده شد می توان این اطلاعات را تولید کرد ( به عنوان مثال، در این مورد چه فکری می کنید؟ فکر می کنید مرگ دوستش چقدر مهم بوده است؟ رفتار بیمار چه تأثیری بر نگرانی هایش در مورد علائم دارد؟ شما فکر می کنیدعلت مشکل کجاست؟ یک طرح تفسیری از توالی گسترش و عوامل ادامه دهنده ی اختلال قلبی به وجود امده است.


f. طراحی یک مدل مشابه با نمونه ی بیمار. توضیحات قبلی بیمار را در موقعیت خوبی قرار می دهد تا آنالیز پرونده ی خود را بپذیرد در شرایطی مشابه با کسانی که وجود دارند. برای انجام این کار، نمودار های توضیحی ایجاد می شوند که شامل اطلاعات مربوط جمع آوری شده در طی ارزیابی اند ، همیشه سعی می شود تا بیمار فعال شود. در مواردی که بیمار هیچ باوری به جایگزینی پیشنهاد ندارد، اگر او تا به حال حتی یک درصد شک داشته باشد که باور او به رنج بردن از یک بیماری خاص ممکن است اشتباه باشد.معالج اشاره میکند به اینکه آیا تا به حال فکر کرده است حتی برای یک نمونه معالجه که نشانه ها ممکن است به شیوه ای غیر از یک بیماری جدی تشریح شوند.


3- تکلیف خانه . بیمار تصاویر جذابی در طی جلسه گرفته است و برای تکلیف خانه از او خواسته می شود در باره ی آن ها فکر کند و لیستی از ایده ها درباره ی اینکه با کدام موافق است و با کدام مخالف و در مورد کدام دچار شک و تردید است و یا میخواهد بحث کند تهیه کند. یک جنبه ی حیاتی در طول فرآیند درمان، تمایل بیمار هیپوکاندریک به انتخابی بودن توجه به اطلاعاتی است که منطبق بر باورهای وی از بیماری است که باید مورد توجه قرار بگیرد. از این جهت و برای حفظ بازخورد ثابت، توصیه می شود از بیمار خواسته شود که سوالات اصلی مطرح شده در جلسه و همچنین ایده هایی که راجع به آن ها فکر میکند را خلاصه کند.


بررسی کارآمدی بازی درمانی رفتاری

بازی وسیله ای طبیعی برای بیان و اظهار خود است، آدلر1 روانشناس معروف در سال 1937 می گوید هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد لندرث2 در سال 1995 اظهار می دارد که بازی برای کودک مساوی با صحبت کردن برای یک بزرگسال است، بازی و اسباب بازی کلمات کودکان هستند ابتدا مکاتب مختلف روشهای یکسانی را در درمان کودکان و بزرگسالان در پیش می گرف
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 90 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 119
بررسی کارآمدی بازی درمانی رفتاری

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی کارآمدی بازی درمانی رفتاری

فصل اول

1-1 بیان مسأله

1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

1-3 اهداف تحقیق

1-4 فرضیه تحقیق

1-5 تعریف نظری مفاهیم تحقیق

1-6 تعریف عملیاتی مفاهیم تحقیق

فصل دوم

2-1بازی

2-2 مسأله بازی

2-3 اهمیت بازی

2-4 تبیین بازی

2-5 بازی درمانی

2-6 انواع بازی درمانی

2-7 تحول نظریه های بازی درمانی

2-7-1 بازی درمانی روان پویایی

2-7-2 بازی درمانی تخلیه ای3

2-7-3 بازی درمانی رابطه ای4

2-7-4 بازی درمانی غیر مستقیم

2-7-5 بازی درمانی رفتاری – شناختی

2-8 اختلال سلوک

2-9 علت شناسی

2-9-1 عوامل مربوط به والدین

2-9-2 فرضیه فرهنگی – اجتماعی

2-9-3 عوامل روانشناختی

2-9-4 عوامل عصبی – زیست شناختی

جدول 2-1 عوامل مؤثر در تداوم و تحول اختلال سلوک (اقتباس از گوردون واسکرودر، 2002)

2-10 پرخاشگری

2-11 پیشینه تأثیر بازی درمانی بر پرخاشگری و روابط اجتماعی نامناسب کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری

فصل سوم

3-1 طرح پژوهش

3-2 جامعه آماری

3-3 نمونه آماری

3-4 شیوه نمونه برداری

3-5

3-5-1 پرسشنامه CSI-4

3-5-1-1 چک لیست والدین (سرپرستان کودک)

3-5-1-2 چک لیست معلمان

3-5-1-3 روایی و اعتبار CSI-4

3-5-1-4 محدودیت پرسشنامه CSI-4

3-5-1-5 نمره گذاری CSI-4

3-5-2 سیاهه پرخاشگری

3-6 شیوه انجام تحقیق

جلسه اولارزیابی

جلسه دومشناسایی احساسات اصلی

جلسه سومشناسایی احساسات اصلی

جلسه چهارمآموزش مهارتهای ارتباطی

جلسه پنجم «آموزش مهارتهای ارتباطی»

جلسه ششمآموزش حل مسأله بین فردی

جلسه هفتم و هشتم«آموزش مراحل حل مسأله بین فردی»

جلسه 9ارزیابی

جلسه 10

فصل چهارم

مقدمه

4-1 نتایج مرحله اول تحقیق

جدول 4-1ویژگی های روان شناختی آزمودنی ها بر اساس پرسشنامه CSI-4 بعلاوه وضعیت سنی آنها

4-2 نتایج مرحله دوم تحقیق

الف) مقایسه سن آزمودنی های گروه کنترل و آزمایشی

جدول 4-2شاخصهای توصیفی مربوط به سن آزمودنیهای گروه کنترل و آزمایشی به علاوه میانگین های سنی دو گروه یاد شده

ب) بررسی فرضیه تحقیق

جدول 4-3شاخصهای توصیفی مربوط به پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در آزمودنی های تحقیق به علاوه مقایسه میانگینهای پرخاشگری گروه کنترل و آزمایشی

4-3 پیوست نتایج

جدول 4-4 شاخصهای توصیفی مر بوط به پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری بر اساس روزهای هفتهدر آزمودنیهای تحقیق به علاوه مقایسه میانگینهای پرخاشگری گروه کنترل و آزمایشی

جدول 4-5شاخص های توصیفی میزان نشانه های مربوط به سیاهه پرخاشگری در گروه کنترل و آزمایش قبل و بعد از مداخله و نیز مقایسه میانگین های تفاضل پیش و پس آزمون گروه های یاد شده

فصل پنجم

1-5 مقدمه

2-5 خلاصه نتایج

3-5 بحث نتایج

محدودیت های تحقیق

پیشنهادات تحقیق

فهرست منابع

الف) فارسی

ب) انگلیسی

1-1 بیان مسأله

بازی وسیله ای طبیعی برای بیان و اظهار خود است، آدلر1 روانشناس معروف در سال 1937 می گوید: هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد. لندرث2 در سال 1995 اظهار می دارد که بازی برای کودک مساوی با صحبت کردن برای یک بزرگسال است، بازی و اسباب بازی کلمات کودکان هستند. ابتدا مکاتب مختلف روشهای یکسانی را در درمان کودکان و بزرگسالان در پیش می گرفتند، اما به تدریج دریافتند که نه تنها نمی توان روشهای درمانی مخصوص بزرگسالان را در مورد کودکان اعمال کرد بلکه باید تکنیکهای درمانی را نیز به گونه ای با شرایط کودکان تطبیق داد. از این رو بازی درمانی به عنوان تکنیک درمان مشکلات کودکان در دنیای امروز تجلی پیدا کرده و به طور روزافزونی در دنیای پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد (آرین، 1378).

1- Adler, A

2- Lendreth, G

3- Play therapy

بازی درمانی3، روشی است که به یاری کودکان پرمشکل می شتابد تا آنها بتوانند مسائلشان را حل کنند و در عین حال، نشان دهنده این واقعیت است که بازی برای کودک، همانند یک وسیله طبیعی است، با این هدف که او بتواند، خویشتن و همچنین ویژگیهای درون خود را بشناسد و به آن عمل کند. در این نوع درمان، به کودک فرصت داده می شود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز دهد و آنها را به نمایش بگذارد، همانند آن گونه از درمانهایی که افراد بزرگسال از طریق آن با «سخن گفتن» مشکلات خود را بیان می کنند (حجاران، 1375).

بازی درمانی از نقطه نظر روش شناختی موضوع بر دو گونه است: روش مستقیم و غیر مستقیم (حجاران، 1375). بازی درمانی غیر مستقیم1 یا کودک محور در حکم فلسفه ای است که به ایجاد نگرش ها و رفتارهایی برای بقاء و احساس لذت در زندگی فرد در رابطه با کودکان منجر می گردد. بازی درمانی کودک محوراز سویی مبتنی بر استعداد فطری کودک برای کوشش در جهت رشد و بلوغ و از سویی دیگر نگرشی در جهت اعتماد عمیق و پایدار برای توانایی کودک به منظور «خود فرمان بودن» وی به گونه ای سازنده است. بازی درمانگری که بر اساس رویکرد کودک محور به فعالیت می پردازد، دارای باوری عمیق و اعتمادی روشن و آشکار به شخص درونی کودک است. بنابراین هدف او برقراری ارتباط با کودک به شیوه ای است که قدرت کارگردانی، هدایت درونی، سازندگی، حرکت به جلو، خلاقیت و خودشفابخشی او را آزاد سازد تا کودک قادر به آزاد کردن قابلیت های رشدی خود برای خودیابی و شکل گیری شخصیتش شود، که منجر به تغییری سازنده می گردد (محمد اسماعیل، 1383).

1- nondirective play therapy or child centered play therapy

2- cognitive – behavioral play therapy

بازی درمانی رفتاری – شناختی2 که جزء روشهای مستقیم بازی درمانی است، تکنیکهای سنتی بازی درمانی را با تکنیکهای رفتاری – شناختی ترکیب کرده است. ثابت شده است که چنین رویکردهایی در رشد مهارتهای حل مسأله و مهارتهای اجتماعی کودکان و دیگر راهکارهای انطباقی و سازگارانه رفتاری – شناختی مفید و مؤثرند (جرالد، 1999).

به علاوه چنانکه کازدین1 (2000) اشاره کرده است یکی از مهمترین مزایای بازی درمانی شناختی – رفتاری این است که اهداف و روشهای درمانی کاملاً اختصاص یافته دارد. چنین رویکردهایی امکان تعیین اهداف درمانی روشن و واضحی را فراهم می سازد و روشهای خاص دستیابی به این اهداف را پیش بینی می کند.

نل (1999) بر این باور است که تلفیق مداخلات رفتاری و شناختی از روشهای تلفیقی انواع دیگر رویکردها مناسبتر است و نتایج حاصل از این ترکیب را به هیچ طریق دیگری نمی توان بدست آورد.

اکانر (1997، به نقل از جرالد، 1999) بازی درمانی رفتاری – شناختی را بر نظریه های رفتاری – شناختی رشد هیجانی2 و آسیب شناسی روانی3 و مداخلاتی که از این نظریه ها نشأت گرفته است مبتنی می داند. این درمان دارای محدودیت زمانی4، ساختاریافته5، منسجم و مسأله مدار6 است و به برقراری یک رابطه درمانی خوب که نقش اساسی در فرایند درمان دارد منجر می شود.

بر اساس یک مطالعه زمینه یابی که توسط فیلیپس7 و لندرث (1998، به نقل از جرالد، 1999) صورت گرفت، بازی درمانی مناسبترین روش درمان برای کودکان 3 – 11 ساله شناخته شده است. درمانگران زن و مرد مراجعانی از هردو جنس را می توانند درمان کنند. در زمینه موفقیت بازی درمانی رفتاری – شناختی بدون توجه به رویکرد درمانگر، اکثر بازی درمانگران معتقدند که درمانهای آنها در 80 درصد مواقع کاملاً موفقیت آمیزند.

1- Kazdin, A

2- Emotional Development

3- Psychopathology

4- Time-limited

5- Structured

6- Problem-centered

7- Philps

برای اینکه بازی درمانی رفتاری – شناختی، مؤثر واقع شود، باید فعالیتهای معطوف به هدف و سازمان یافته، فراهم شود و این د‍ر حالیست که به کودک اجازه داده می شود که فعالیتهای خودکار و خودبخودی هم داشته باشد. تعادل بین فعالیتهای ساختار یافته و خودبخودی یکی از انعطاف پذیریهای بازی درمانی رفتاری – شناختی است. درمانگر باید به اطلاعاتی که از فعالیتهای خودکار و سازمان یافته بدست می آید حساس باشد در غیر اینصورت، منبعی غنی از اطلاعات بالینی را از دست می دهد. از سوی دیگر وقتی درمان کاملاً ساختاریافته یا غیر مستقیم باشد آموزش فعالیتهایی مثل حل مسأله امکان ندارد.

تحقیقات تحولی و بالینی مؤید این نظر است که پاسخهای مناسب به رفتارهای کودک عاملی کلیدی در تحول و تظاهر رفتارهای مثبت کودک است. آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک مبتنی بر فرض یادگیری رفتارهای ضد اجتماعی است و این یادگیری اشتباه منجر به نقص مهارتهای اجتماعی می شود که برای تعامل مؤثر و مناسب با دیگران لازم است (کازدین، 2000).

1- Wasil

2- Straiton

3- Webster

4- Homond

5- Waller

تحقیق انجام شده بوسیله کازدین، واسیل1، استریتون2، وبستر3 و هاموند4 (1997، به نقل از کازدین، (2000) مشخص کرد که ترکیب آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان با آموزش والدین موفقتراز آموزش مهارتهای رفتاری – شناختی به تنهایی است. آموزش رفتاری مبتنی بر تعامل والد – کودک، شایعترین و موفقترین رویکرد درمانی برای بچه های مبتلا به اختلالات رفتاری است و بیشتر والدین نسبت به برنامه های مذکور اظهار رضایت کردند. همانطور که ولر5 و همکاران (1999) اشاره کرده اند رفتارهای پرخاشگرانه به وفور در مبتلایان به اختلال سلوک، اختلال بیش فعالی توأم با کمبود

توجه، اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلالات نافذ رشد دیده می شود، نظریه های متعددی مدعی شده اند که سبب شناسی پرخاشگری در این اختلالات را تبیین کرده اند، اما تاکنون هیچ نظریه ای نتوانسته است انواع مختلف رفتارهای پرخاشگرانه را تفکیک نماید. از آنجا که رفتارهای پرخاشگرانه، مشخصه اختلال سلوک و از جمله خصوصیات محوری آن محسوب می شود، می توانند تشدید گردند و به رفتارهای ضد اجتماعی شدیدتر تبدیل شوند، شناسایی و درمان به موقع و زودهنگام آن می تواند در پیشگیری از اختلال سلوک مؤثر باشد.

للاند1، والکر2 و تابادا3 (1959، به نقل از اتلاس وسیلورن، 1981) تأثیر مثبت بازی درمانی را روی یک گروه از کودکان 5 – 5/3 ساله بررسی کردند، این گروه از چهار کودک پرخاشگر و متخاصم و چهار کودک کناره جو و عدم مشارکت کننده در فعالیتهای مدرسه تشکیل شده بود.

در تحقیقی که توسط اکسلاین4 (1949، به نقل از برناردت ومکلر، 2001) انجام شد، با سه گروه کودک کار کرد که در دو گروه کودکانی با بهره هوشی پایینتر از متوسط و دارای مشکلات رفتاری قرار داشتند و در گروه سوم کودکانی با بهره هوشی برتر و مشکلات رفتاری وجود داشتند. در پایان درمان و پس از مطالعات پیگیری در گروه یک و دو بهبود اختلالات رفتاری ملاحظه شد.

1- Leland

2- Walker

3- Tabada

4- Axaline

بررسی مطالعاتی از این دست نشان می دهد بازی درمانی رفتاری – شناختی و بازی درمانی سنتی یا غیر مستقیم در درمان اختلالات رفتاری کودکان مثل اختلالات لالی انتخابی، پرخاشگری و سایر اختلالات کودکان مؤثر واقع شده است (لندرث،2002). تحقیقات انجام شده در ایران نیز حاکی از مفید واقع شدن این روش درمانی در مورد کودکان مبتلا به پرخاشگری است. تحقیقات داخلی متمرکز بر رفتارهای پرخاشگرانه است که با توجه به شرایط بومی کشورمان و تعداد کثیر کودکان 11 – 8 ساله انجام شده است (باعدی 1379، قدیری 1375، احمدی 1376، آرزومانیان 1379)، و با توجه به اینکه آمارها نشان می دهد که حدود یک سوم تا نیمی از مراجعین کودک و نوجوان به مراکز روانشناسی و روانپزشکی مشکلات رفتاری و پرخاشگری دارند در صدد بررسی تأثیر بازی درمانی رفتاری – شناختی روی این کودکان برآمده ایم. بدین خاطر و با توجه به تمهیدات یاد شده مسأله اساسی تحقیق حاضر این است که آیا بکارگیری بازی درمانی رفتاری – شناختی باعث کاهش نشانه های پرخاشگری در کودکان 11 – 8 ساله مبتلا به اختلال سلوک می شود.


کودک آزاری

کودک آزاری رفتاری است که بصورت آگاهانه و ناآگاهانه توسط بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می شودخشونت نسبت به کودکان یک نمونه اشکار از ارتباط غیر طبیعی بین والدین و کودک و مراقبت کنندگان آنان است که بالاخره منجر به صدمات غیر قابل جبران به جسم، احساسات ، عواطف و ابعاد روانی او می گردد به منظوربررسی اعمال خشونت والدین و تاثیر آن بر پرخاشگری کودکان این
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 1795 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
کودک آزاری

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

کودک آزاری

مقدمه:

کودک آزاری رفتاری است که بصورت آگاهانه و ناآگاهانه توسط بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می شود.خشونت نسبت به کودکان یک نمونه اشکار از ارتباط غیر طبیعی بین والدین و کودک و مراقبت کنندگان آنان است که بالاخره منجر به صدمات غیر قابل جبران به جسم، احساسات ، عواطف و ابعاد روانی او می گردد. به منظوربررسی اعمال خشونت والدین و تاثیر آن بر پرخاشگری کودکان این مطالعه انجام شد.

بدرفتاری با کودکان از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. یعنی کودکانی که مورد بدرفتاری قرار می گیرند ، خود در آینده والدینی بدرفتار می شوند. با توجه یافته های پژوهش حاضر و شیوع نسبتا بالای خشونت نسبت به کودکان و پیامدهای آن از جمله پرخاشگری کودکان که خود منجر به اسیبهای عمدی و غیر عمدی بسیاری می گردد، اجرای برنامه های آموزشی برای خانواده ها می تواند در جهت کاهش خشونت موثر واقع شود.

معضل دیگر،کودکان خیابانی مقوله یی است که در حال حاضر اکثر کشورها به خصوص کشورهای آسیایی را درگیر کرده است و اینان کودکانی هستند که به دلایل مختلفی چون فقر، طلاق، مهاجرت، شیوه های تربیتی خانواده، اختلالات جسمی و روانی و... در خیابان ها رها شده اند. اصطلاح کودک خیابانی برای نخستین بار در سال 1815 به وسیله «مای هو» در انگلیس به کار برده شد و بعد از سال 1979 در امریکا مصطلح شد و بعدها در کشورهای دیگر هم رواج یافت.

ساده مثل کودک‌آزاری

هرگونه آسیب جسمی یا روانی، سواستفاده جنسی یا بهره‌کشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی افراد زیر 18 سال توسط دیگر افراد و به صورتی که غیرتصادفی نباشد، کودک آزاری تلقی می‌شود. کودک آزاری به سه دسته مهم تقسیم می‌شود : کودک آزاری جسمی به هر عملی که منجر به آسیب عمدی جسمی کودک شود گفته می‌شود. آزار جنسی، درگیر نمودن کودک در فعالیت‌هایی است که منجر به ارضا جنسی افراد بزرگسال می‌شود. غفلت یا بی‌توجهی سومین دسته است که معمولا در خانواده‌های کم‌درآمد مشاهده می‌گردد. غفلت عبارتست از اهمال و غفلت والدین از تامین نیازهای اساسی کودک که برای بهتر زیستن او ضروری هستند. بی‌توجهی جسمانی به تاخیر در مراقبت بهداشتی، ترک، اخراج، مراقبت گسیخته، سرپرستی ناکافی، بی‌پروایی و بی‌ملاحظگی نسبت به امنیت و رفاه کودک گفته می‌شود. بی‌توجهی عاطفی شامل مهرورزی و عاطفه ناکافی، سواستفاده افراطی یا مزمن از همسر در حضور کودک یا سواستفاده از داروها و الکل در حضور او و مواجهه او با رفتارهای ناسازگارانه اطلاق می‌شود.

بحث‌هایی که بر سر تعاریف و حدود کودک آزاری در‌می‌‌گیرد به طور کامل خودش را در قوانین ایران نشان می‌دهد. طبق ماده 7 قانون ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 109 قانون مدنی، تنبیه توسط والدین به منظور تادیب و تربیت طفل در صورتی که متعارف باشد جرم تلقی نمی‌شود. سال‌هاست که بین کارشناسان حقوقی، جامعه‌شناسان و فعالان اجتماعی بر سر حد تادیب بحث در‌می‌گیرد اما تا کنون قانون جواب قانع‌کننده‌ای به این مساله نداده‌است.

با توجه به اینکه یکی از مهمترین منابع قانون در ایران شرع است مراجع عظام هم در پاسخ به یک استفتا نظر خود را درباره کودک‌آزاری اعلام کردند. آیت‌الله العظمی سیستانی تنبیه بدنی را جایز ندانسته مگر این که تادیبی که لازم است متوقف بر آن باشد و در این صورت پدر یا کسی که از سوی او مجاز است می‌تواند به نحوی که موجب سرخ یا کبود شدن نباشد کودک را بزند ولی به احتیاط واجب نباید از سه ضربه سبک تجاوز کند و به هر حال اگر موجب سرخی یا کبودی شد دیه دارد حتی اگر از سوی پدر باشد و به احتیاط واجب زدن به هر نحو باشد پس از سن بلوغ جایز نیست. او در پاسخ به سوالی که آیا می‌توان کودک را از سرپرستی پدر و مادر کودک‌آزار که در مراجع قانونی به اثبات رسیده است خارج کرد؟ گفته است اگر حاکم شرع تشخیص دهد که پدر و مادر از نظر حفظ سلامتی کودک مورد اطمینان نیستند می‌تواند آنها را از حق حضانت و سرپرستی کودک محروم کند. در خصوص مجازات پدر و مادر آزاردهنده هم گفته شده که اگر آزار آنها مستلزم دیه باشد باید بپردازند بلکه در مواردی قصاص نیز در مورد مادر اجرا می‌شود.

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی نیز در این باره گفته است که کودک آزاری در شرع اسلام جایز نیست و هرگاه پدر یا مادری مرتکب چنین کاری شوند حاکم شرع می‌تواند آنها را تعزیر کند و اگر کاری باشد که منتهی به فوت یا نقص عضو یا جراحتی گردد ، دیه دارد ولی تنبیه‌های جزئی و مختصر که هیچ‌گونه اثری روی بدن نگذارد آن هم در صورت ضرورت ،مانعی ندارد و چه بهتر که از آن هم صرف ‌نظر شود و از طریق تشویق و محبت اقدام به تربیت شود.

آیت‌الله العظمی صانعی اعتقاد دارد در راستای ادب و تربیت کودکان توسط والدین تنها اذن حداکثر پنج ضربه و یا شش ضربه نه زیادتر آن هم با انحصار راه تربیت به آن و در مسیر جلوگیری از فساد اخلاقی و ارتکاب کارهای ناشایست و به شرط اینکه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و یا تغییر رنگ پوست نباشد اجازه داده شده. وی در مورد مجازات والدین این‌گونه فتوا داده است که بعنوان دفع منکر و آزار و اذیت نه تنها جایز است بلکه واجب می‌باشد لیکن به هر حال باید و به هر نحو ممکن آنها را وادار به عمل تکلیف واجب حضانت و تربیت نمود تا هم به تکلیف و وظیفه واجب خود عمل نمایند و هم بار، و زحمت فرزند داری که آنها سبب آن بوده‌اند به عهده دیگران نیفتد.

آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی هم حد شرعی تنبیه اولاد را آن اندازه‌ای دانسته که موجب دیه نباشد آن هم در صورتی که اولاد بدون آن تنبیه تربیت نشود و بیش از آن اندازه موجب دیه بر پدر و مادر می‌شود و موارد مختلف است ،ممکن است در بعضی از آنها قصاص باشد. حکم شرعی والدینی که بچه را بیشتر از حد شرعی تنبیه مذکور در فوق ، اذیت می‌کنند، قهرا مراتبش مختلف است در بعضی از موارد موجب دیه و در بعضی از موارد موجب قصاص می‌شود.

با مجاز دانسته شدن تنبیه به صورتی که شامل چند ضربه و بدون آثار صدمه‌دیدگی باشد شاید بتوان راحت‌تر در مورد حدود تنبیه در ایران تصمیم گرفت. هرچند که معمولا موارد خفیف این چنینی اصلا گزارش نمی‌شوند که مورد بررسی قرار بگیرند.

کودک آزاری چیست وبه چه رفتارهایی گفته میشود ؟

کودکان به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به حمایت و مراقبت ما دارند . اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت و مواظبت از کودکان ، آنها را مورد آزار قرار میدهند .

کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد بزرگسال نسبت به کودکان صورت میپذیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب میرساند . رفتارهایی که به صورت تصادفی انجام میشوند(مثل تصادف با اتومبیل ) شامل کودک آزاری به حساب نمی آیند .

جهت دریافت فایل کودک آزاری لطفا آن را خریداری نمایید


تحقیق خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان 33 ص - ورد

مقدمه: دریافت تربیت حقی است برای فرزندان، و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین بهمراه دارد. آنها نیاز دارند که ساخته شوند و بعمل آیند، فردی مفید بحال خود و جامعه و پیرو مکتب اندیشیده‌ای باشند و بدیهی است که وصول بچنین مقصدی بدون یاری پدر مادر امکان‌پذیر نیست و آنها برآورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود طلبکارند. بعنوان اینکه ما پدر یا مادریم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ماست و ما در قبال آن نزد خدا و مردم و نیز از خود طفل و وجدانمان مسولیت داریم. انجام این مسولیت بوجهی نیکو ...